English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
prolegomenous دارای مقدمه طولانی
Other Matches
prologize مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologuize مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
prefacing مقدمه
preparatory to در مقدمه
prefaced مقدمه
introduction مقدمه
preparatorily مقدمه
prelusion مقدمه
preliminarily مقدمه
introductions مقدمه
preface مقدمه
preambles مقدمه
snapping بی مقدمه
snaps بی مقدمه
inductility مقدمه
isagoge مقدمه
overtures مقدمه
snapped بی مقدمه
lead up مقدمه
preamble مقدمه
incipit مقدمه
snap بی مقدمه
lead-up مقدمه
overture مقدمه
sinfonia مقدمه
induction مقدمه
sudden بی مقدمه
prima facia مقدمه
prefaces مقدمه
prelude مقدمه
preludes مقدمه
prolegomenon مقدمه
protasis مقدمه
front matter مقدمه
foretoken مقدمه
inductions مقدمه
lemma مقدمه موضوع
major premise مقدمه کبری
preamble of a treaty مقدمه معاهده
preambles مقدمه سند
foreparts سر ودست مقدمه
preamble مقدمه نوشتن
preamble مقدمه سند
forepart سر ودست مقدمه
impulse buying خرید بی مقدمه
cold snap یخ بندان بی مقدمه
cold snaps یخ بندان بی مقدمه
exordium مقدمه سردفتر
preconidtion شرط مقدمه
setup مقدمه چینی
preliminarily بطور مقدمه
prelude to a play مقدمه نمایش
antecedent مقدم مقدمه
minor premise مقدمه صغری
set up مقدمه چینی
proem مقدمه سراغاز
antecedents مقدم مقدمه
pops بی مقدمه اوردن
preamble of a statute مقدمه قانون
catastasis دیباچه مقدمه
preambles مقدمه نوشتن
popped بی مقدمه اوردن
pop بی مقدمه اوردن
prologue مقدمه پیش گفتار
shorter بی مقدمه پیش از وقت
shortest بی مقدمه پیش از وقت
short بی مقدمه پیش از وقت
prologues مقدمه پیش گفتار
exordial مربوط به اغاز یا مقدمه
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
preamble سراغاز مقدمه کتاب
pop بی مقدمه فشار اوردن
introductory وابسته به مقدمه معارفهای
protasis and epitasis مقدمه و متن نمایش
popped بی مقدمه فشار اوردن
i took him up short بی مقدمه جلو او را گرفتم
pops بی مقدمه فشار اوردن
preambles سراغاز مقدمه کتاب
proem مقدمه سخنرانی شروع
preambles مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
preamble مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
precritical مقدمه بحران قبل از وخامت
long طولانی
long- طولانی
prolonging طولانی
short طولانی نه
agelong طولانی
prolong طولانی
prolongs طولانی
longer طولانی
longest طولانی
longs طولانی
prolix طولانی
shortest طولانی نه
shorter طولانی نه
longed طولانی
great طولانی
great- طولانی
longsome طولانی
protracted طولانی
of long standing طولانی
greatest طولانی
spate تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
this wind preludes thunder این باد مقدمه رعد است
long play صفحه طولانی
elongation طولانی کردن
prolong طولانی کردن
longest طولانی طویل
long طولانی طویل
long- طولانی طویل
prolonging طولانی کردن
longs طولانی طویل
telephoning در یک مسافت طولانی
prolongs طولانی کردن
longer طولانی طویل
longed طولانی طویل
extending طولانی تر کردن
telephone در یک مسافت طولانی
telephoned در یک مسافت طولانی
extend طولانی تر کردن
extends طولانی تر کردن
periphrastically بطور طولانی
as long as بمدت طولانی
gangling طولانی و دراز
hold over <idiom> طولانی نگهداشتن
telephones در یک مسافت طولانی
blue moon مدت طولانی
adlib بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
fronting مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
to prefix a chapter to a book فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
heatwave هوای گرم طولانی
heatwaves هوای گرم طولانی
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long tail liability تعهد طولانی مدت
protracted war استراتژی نبرد طولانی
prolongation طولانی کردن تطویل
scrolls نوشته یافهرست طولانی
gabfest محاوره طولانی و مفصل
lengthened طولانی کردن کشیدن
degressive burning سوختن طولانی خرج
lengthens طولانی کردن کشیدن
lengthen طولانی کردن کشیدن
scroll نوشته یافهرست طولانی
marathons جلسه گروهی طولانی
marathon جلسه گروهی طولانی
lengthening طولانی کردن کشیدن
slot سوراخ طولانی و باریک
slots سوراخ طولانی و باریک
strip ماده طولانی نازک
livelong طولانی وخسته کننده
symphony قطعه طولانی موسیقی
symphonies قطعه طولانی موسیقی
long recoil عقب نشینی طولانی
slotting سوراخ طولانی و باریک
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
premises خصوصیات ملک که در مقدمه سند درج میشود خانه ومتعلقات ان
improvisor تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
swipe حرکت جاروبی جرعه طولانی
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
stream جریان طولانی داده سری
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
streams جریان طولانی داده سری
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
prolonger تاخیر دهنده طولانی کننده
prolongate طولانی کردن امتداد دادن
streamed جریان طولانی داده سری
To live a long life . عمر طولانی (زیاد ) کردن
swigging جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigs جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
swigged جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swig جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
T link اتصال سریع و طولانی داده
swiping حرکت جاروبی جرعه طولانی
swiped حرکت جاروبی جرعه طولانی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
stall حفظ گوی برای مدت طولانی
stalling حفظ گوی برای مدت طولانی
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
dromos [راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
long iron چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
The outcome of the long struggle . نتیجه این مبا رزه طولانی
grand touring car نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
extensions طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
archive ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com