Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
extant
دارای هستی
Search result with all words
inesse
دارای هستی واقعی
Other Matches
realities
هستی
reality
هستی
essence
هستی
thou art
تو هستی
being
هستی
esse
هستی
existence
هستی
existences
هستی
ens
هستی مطلق
Are you hungry?
تو گرسنه هستی؟
All right?
سالم هستی؟
Is everything all right?
سالم هستی؟
objectivity
هستی واقعیت
existentialism
هستی گرایی
ingenerate
هستی دادن
reality
هستی اصلیت
realities
هستی اصلیت
to give being to
هستی بخشیدن
vivifier
هستی بخش
existential
مربوط به هستی
corporality
هستی جسمانی تن
individuum
هستی مطلق
ontologist
هستی شناس
ontology
هستی شناسی
What are you waiting for ?
معطل چه هستی ؟
to call into being
هستی دادن
to bring existence
هستی دادن
individuum
هستی تجزیه ناپذیر
raw deal
<idiom>
آخر خط ،پایان هستی
substantively
با داشتن هستی جداگانه
antitheist
منکر هستی خدا
pre existence
هستی از پیش ازلیت
ontological
وابسته به هستی شناسی
cosmic
مربوط به عالم هستی
cosmic
مربوط بعالم هستی
nirvana
پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
being
زمان حال فعل be to هستی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
nirvanas
پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
I want to swim ,are you on ?
اهلش هستی شنا کنیم ؟
You are stll a child in her eyes.
به چشم اوهنوز یک بچه هستی
Very funny ! Ha , ha , ha !
یخ کنی ( خیلی لوس وبی مزه هستی )
Let's see how much you can take.
<idiom>
ببینیم چند مرد حلاج هستی.
[اصطلاح روزمره]
Are you still around?
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
I'm still not quite sure how good you are.
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
I appreciate your concern, but I'm fine.
خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
metagnosticism
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate
دارای مو
three legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
odoriferous
دارای بو
bilabiate
دارای دو لب
fraught with
دارای
three-legged
دارای سه پا
footy
دارای پا
trilinear
دارای سه خط
synonymous
دارای ترادف
melodic
دارای ملودی
legitimates
دارای حق مشروع
sulfureous
دارای گوگرد
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimating
دارای حق مشروع
stilted
دارای چوب پا
legitimated
دارای حق مشروع
melodious
دارای ملودی
legitimate
دارای حق مشروع
nucleate
دارای هسته
synonymous
دارای تشابه
of that ilk
دارای همان جا
swell butted
دارای ته گنده
redundant
دارای اطناب
prerogative
دارای حق ویژه
deficient
دارای کمبود
syntonic
دارای بسامدمشابه
twofold
دارای دو چیز
monometallic
دارای یک فلز
monoclinal
دارای یک شیب
monatomic
دارای یک جوهرفرد
monandrous
دارای یک شوهر
miasmatic
دارای دمه بد بو
miasmal
دارای دمه بد بو
low-spirited
دارای روحیه بد
low spirited
دارای روحیه بد
monopetalous
دارای یک گلبرگ
muciferous
دارای مخاط
prerogatives
دارای حق ویژه
nitrous
دارای شوره
salaried
دارای حقوق
myrrhy
دارای بوی مر
formal
دارای فکر
splashes
دارای ترشح
myrrhic
دارای بوی مر
splash
دارای ترشح
multilineal
دارای چندین خط
splashing
دارای ترشح
multifid
دارای چندشکاف
mammilate
دارای پستان
flabby
دارای عضلات شل
primipara
دارای یک اولاد
plumose
دارای دسته پر
pinnular
دارای بالچه
reversioner
دارای حق رجوع
rugose
دارای رکه
sabulous
دارای شن ریزه
self abnegating
دارای کف نفس
sexagenary
دارای سن 06 تا96
shelterer
دارای حفاظ
pinnular
دارای برگچه
shoaly
دارای جاهای کم اب
pileate
دارای کلاهک
reboant
دارای واکنش
weighted
دارای وزن
pseudonymous
دارای تخلص
pulsant
دارای تپش
prerogatived
دارای حق ویژه
pulsatile
دارای تپش
quartziferous
دارای در کوهی
preemptor
دارای حق شفعه
rarely beautiful
دارای زیبائی
pre emptive
دارای حق شفعه
rattly
دارای صدای تق تق
primiparous
دارای یک اولاد
polygamous
دارای چند زن
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
short range
دارای برد کم
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
staminate
دارای جرثومه نر
palmy
دارای نخل
stannic
دارای قلع
stannous
دارای قلع
straight line
دارای خط مستقیم
overbusy
دارای کارزیاد
energetic
دارای انرژی
multiflorous
دارای بیش از سه گل
short-range
دارای برد کم
splashy
دارای ترشح
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
handy
<adj.>
دارای مزیت
silicifoeous
دارای در کوهی
rifled
دارای خان
pelliculate
دارای پوسته
papillose
دارای برامدگی
social minded
دارای افکاراجتماعی
sonant
دارای اهنگ
spiriferous
دارای عضومارپیچی
spirituous
دارای الکل
strontic
دارای استرونیوم
antithetic
دارای ضد ونقیض
far reaching
دارای اثرزیاد
bimolecular
دارای دوملکول
bimorphemic
دارای دوشکل
bimotored
دارای دوموتور
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
binucleated
دارای دو هسته
bipartite
دارای دوقسمت
biradial
دارای دوشعاع
biramous
دارای دو شاخه
bisulcate
دارای دوشکاف
febile
دارای حالت تب
feldspathic
دارای فلدسپار
antithetical
دارای ضد ونقیض
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
artiodactyl
دارای سم شکافته
artiodactylous
دارای سم شکافته
aulait
دارای شیر
foliolate
دارای برگچه
floaty
دارای اب نشین کم
azotic
دارای ازت
basined
دارای ابگیر
fibrinous
دارای مودلیفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com