Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
cotidal
دارای هم زمانی در طغیان اب
Other Matches
chronological
دارای ربط زمانی
chronologic
دارای ربط زمانی
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
uprising
طغیان
overflows
طغیان
uprisings
طغیان
rebel
طغیان گر
flowage
طغیان
food tide
طغیان اب
insurgence
طغیان
insurgency
طغیان
intumescence
طغیان
overflowed
طغیان
flooding
طغیان اب
insurrection
طغیان
insurrections
طغیان
rage
طغیان
raged
طغیان
rages
طغیان
rebellion
طغیان
outbreaks
طغیان
rebellions
طغیان
outbreak
طغیان
overflow
طغیان
inundation
طغیان اب
outflow
طغیان
fresh
طغیان اب
high water
طغیان اب
fresh-
طغیان اب
flood waters
{pl}
طغیان آب
deluge
طغیان آب
tornados
طغیان
flooded
طغیان
flood
طغیان
tornadoes
طغیان
outbursts
طغیان
outburst
طغیان
tornado
طغیان
outflows
طغیان
rebelling
طغیان گر
rebelled
طغیان گر
freshest
طغیان اب
rebels
طغیان گر
floods
طغیان
freshet
[high water]
طغیان آب
floodwaters
{pl}
طغیان آب
floods
طغیان کردن
spate
طغیان رود
overflown
طغیان سیل
maximum flood
طغیان بیشینه
raging
طغیان کننده
resurgence
طغیان مجدد
inundatory
طغیان کننده
to flow over
طغیان کردن
intumescent
طغیان کننده
inundant
طغیان کننده
the rage of the wind
طغیان باد
arises
طغیان کردن
over flow
طغیان ریزش
arising
طغیان کردن
flood discharge
بده طغیان
resurgent
طغیان کننده
overflows
طغیان کردن
revolts
طغیان شورش
revolt
طغیان شورش
overflowed
طغیان کردن
upriser
طغیان کننده
overflow
طغیان کردن
torna do
طغیان وفور
flooded
طغیان کردن
flood
طغیان کردن
arise
طغیان کردن
mutations
تحول طغیان
mutation
تحول طغیان
overflowing
طغیان کننده
groundswell
طغیان شدید دریا
maximum flood discharge
بده بیشینه طغیان
muitiny
فتنه طغیان کردن
flood stage
تراز بحرانی طغیان
uprise
طغیان کردن ببالارفتن
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
revolt
شورش کردن طغیان
revolts
شورش کردن طغیان
the tribes are all up
طغیان کرده اند
revolts
یاغی گری حالت طغیان
rise
از خواب برخاستن طغیان کردن
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
revolt
یاغی گری حالت طغیان
anti flood valve
شیر اطمینان مانع طغیان
rises
از خواب برخاستن طغیان کردن
tidal river
رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
the nile overflows its banks
نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
flows
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
sometime
یک زمانی
onetime
یک زمانی
time limit
حد زمانی
eternity
بی زمانی
eternities
بی زمانی
timeline
خط زمانی
temporal
زمانی
synchrony
هم زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
synchronization
هم زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
whilom
یک زمانی
monomial
یک زمانی
simultaneeity
هم زمانی
time sense
حس زمانی
time limits
حد زمانی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
to fly off
شورش کردن طغیان کردن منحرف شدن
revolts
شورش یا طغیان کردن افهار تنفر کردن
revolt
شورش یا طغیان کردن افهار تنفر کردن
time frame
چارچوب زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time frames
چارچوب زمانی
time estimation
براورد زمانی
time fire
تیر زمانی
time error
خطای زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
vintage model
الگوی زمانی
time constant
ثابت زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
yore
در زمانی بسیاردور
interval
فاصله زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time schedule
برنامه زمانی
time score
نمره زمانی
temporal maze
ماز زمانی
time series
سریهای زمانی
time slice
برش زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time yield
تسلیم زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
time study
بررسی زمانی
time table
جدول زمانی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
temporal sign
علامت زمانی
timer switch
کلید زمانی
timetrend
روند زمانی
scheduled
برنامه زمانی
schedules
برنامه زمانی
time quantum
ذره زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time horizon
افق زمانی
time interval
فاصله زمانی
time base
مبدا زمانی
time path
مسیر زمانی
time bar
محدودیت زمانی
time preference
ترجیح زمانی
time preference
رجحان زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
time priority
اولویت زمانی
schedule
برنامه زمانی
time priority
تقدم زمانی
unit of time
واحد زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
lapsing
فاصله زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
timetable
برنامه زمانی
time lags
فاصله زمانی
time
زمانی موقعی
time lags
تاخیر زمانی
timed
زمانی موقعی
in a short time
در اندک زمانی
times
زمانی موقعی
lags
تاخیر زمانی
discrete time
با گسستگی زمانی
time lag
تاخیر زمانی
lag
تاخیر زمانی
flashback
وقفه زمانی
timetabled
برنامه زمانی
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
no longer
نه دیگر
[زمانی]
lapses
فاصله زمانی
lapse
فاصله زمانی
pressure of time
فشار زمانی
time pressure
فشار زمانی
clock paradox
پارادکس زمانی
continuous time
با پیوستگی زمانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com