Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
forgetive
دارای هوش اختراع
Search result with all words
daedal
دارای هوش اختراع پیچیده
Other Matches
specification
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
patenting
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
حق اختراع
mintage
اختراع
patenting
حق اختراع
devices
اختراع
device
اختراع
patents
حق اختراع
contrivance
اختراع
contraptions
اختراع
invention
اختراع
contraption
اختراع
patent right
حق اختراع
excogitation
اختراع
patented
حق اختراع
contrivances
اختراع
patents
حق تثبیت اختراع
patenting
حق ثبت اختراع
fictions
داستان اختراع
patents
حق ثبت اختراع
patenting
حق تثبیت اختراع
invents
اختراع کردن
inventive power
قوه اختراع
inventive power
هوش اختراع
inventiveness
قوه اختراع
inventiveness
هوش اختراع
invenit
اختراع کرد
inventible
قابل اختراع
invention of the aeroplane
اختراع هواپیما
inventing
اختراع کردن
invent
اختراع کردن
inventive
اختراع کننده
minted
اختراع کردن
invented
اختراع کردن
make something up
<idiom>
اختراع کردن
forgetive
اختراع کننده
appliances
تمهید اختراع
appliance
تمهید اختراع
drum up
<idiom>
اختراع کردن
artifices
اختراع نیرنگ
artifice
اختراع نیرنگ
minting
اختراع کردن
patent
حق ثبت اختراع
patent
حق تثبیت اختراع
mints
اختراع کردن
patented
حق تثبیت اختراع
patented
حق ثبت اختراع
mint
اختراع کردن
fiction
داستان اختراع
to patent an invention
ثبت اختراع
pull out of a hat
<idiom>
اختراع کردن
contrivable
اختراع کردنی اندیشیدنی
figment
سخن جعلی اختراع
figments
سخن جعلی اختراع
best thing since sliced bread
<idiom>
[یک نوآوری یا اختراع خوب]
patents
اختراع ثبت شده
patented
حق ثبت اختراع پروانه
patent
حق ثبت اختراع پروانه
coin
اختراع وابداع کردن
patenting
اختراع ثبت شده
patenting
حق ثبت اختراع پروانه
coins
اختراع وابداع کردن
patent
اختراع ثبت شده
patents
حق ثبت اختراع پروانه
patented
اختراع ثبت شده
ingenuity
امادگی برای اختراع
europatents
حق اختراع قابل قبول دراروپا
CERN
یس که www اولین آنجا اختراع شد
atentee
صاحب اختراع ثبت شده
trump up
<idiom>
ساختن ،درمغز اختراع کردن
patentee
ذینفع اختراع ثبت شده
patentee
صاحب اختراع ثبت شدن
compass
نقشه کشیدن اختراع کردن
patentee
صاحب اختراع ثبت شده
patentee
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
It sinds into insignificance beside his invention .
این درمقابل اختراع اوهیچ است
newer
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
nordenfelt
یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
new-
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
cook up
<idiom>
اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
europatents
اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
ajeeb
دستگاه شطرنجبازمکانیکی به اختراع چارلزارثر هاپر در 8681
contraption
تدبیر
[اختراع]
[ابتکار]
[اسباب عجیب و غریب]
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
royalties
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
mauser
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
morse alphabet or code
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
upwards compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
devises
درست کردن اختراع کردن
think up
<idiom>
اختراع کردن،خلق کردن
devised
درست کردن اختراع کردن
devise
درست کردن اختراع کردن
devising
درست کردن اختراع کردن
concocting
جعل کردن اختراع کردن
concocts
جعل کردن اختراع کردن
concoct
جعل کردن اختراع کردن
concocted
جعل کردن اختراع کردن
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
دارای دو لب
odoriferous
دارای بو
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
fraught with
دارای
footy
دارای پا
trilinear
دارای سه خط
iodic
دارای ید
in force
دارای اعتبار
splashing
دارای ترشح
tinct
دارای ته رنگ
tinctorial
دارای ته رنگ
splashes
دارای ترشح
bifocals
دارای دو کانون
ambivalence
دارای دو جنبه
splash
دارای ترشح
prurient
دارای فکرشهوانی
strontic
دارای استرونیوم
accentual
دارای تاکید
isometrics
دارای یک میزان
tintinnabulary
دارای طنین
sulfureous
دارای گوگرد
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
behind
دارای پس افت
bifocal
دارای دو کانون
divan
دارای دوفرفیت
syntonic
دارای بسامدمشابه
behinds
دارای پس افت
overlapping
دارای اشتراک
straight line
دارای خط مستقیم
electives
دارای حق انتخاب
elective
دارای حق انتخاب
isometric
دارای یک میزان
divans
دارای دوفرفیت
privileged
دارای امتیاز
twofold
دارای دو چیز
hectic
دارای تب لازم
swell butted
دارای ته گنده
testate
دارای وصیت
ternal
دارای سه تغییر
terahenous
دارای 4 مادگی
bodily
دارای بدن
short range
دارای برد کم
unidirectional
دارای یک جهت
unidirection
دارای یک جهت
synonymous
دارای ترادف
underweight
دارای کسروزن
undersigned
دارای امضاء
umbrageous
دارای سوفن
two way
دارای دو راه
two handed
دارای دو دست
turpentinous
دارای تربانتین
tungstic
دارای تنگستن
triradiate
دارای سه شعاع
tripetalous
دارای سه کلبرگ
unifilar
دارای یک سیم یا نخ
unifoliate
دارای یک برگ
unipod
دارای یک پایه
short-range
دارای برد کم
weak sighted
دارای چشم کم سو
weak eyed
دارای چشم کم سو
warty
دارای زگیل
wapper jawed
دارای ارواره کج
rifled
دارای خان
vivific
دارای حیات
viniferous
دارای شراب
varietal
دارای تنوع
vagility
دارای تحرک
vagile
دارای تحرک
univalent
دارای یک فرفیت
weighted
دارای وزن
trinomial
دارای سه عبارت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com