Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
testate
دارای وصیت
Search result with all words
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
Other Matches
wills
وصیت وصیت نامه
willed
وصیت وصیت نامه
will
وصیت وصیت نامه
injunction
وصیت
testaments
وصیت
bequest
وصیت
bequests
وصیت
testament
وصیت
injunctions
وصیت
intestate
بدون وصیت
testate
وصیت کرده
possessory will
وصیت تملیکی
make a will
وصیت کردن
make one's will
وصیت کردن
wills
وصیت وصایا
willed
وصیت وصیتنامه
willed
وصیت وصایا
willed
وصیت کردن
universal legacy
وصیت مطلق
will
وصیت وصیتنامه
wills
وصیت وصیتنامه
will
وصیت وصایا
will
وصیت کردن
making a will
وصیت کردن
nuncupative will
وصیت شفاهی
testament
وصیت نامه
bequeathing
وصیت کردن
testamentary
مطابق با وصیت
he died intestate
بی وصیت مرد
bequeathed
وصیت کردن
bequeath
وصیت کردن
testator
وصیت کننده
hand down
<idiom>
وصیت کردن
bequeaths
وصیت کردن
contractual will
وصیت عهدی
intestate
متوفای بی وصیت
testaments
وصیت نامه
to make one's will
وصیت کردن
wills
وصیت کردن
testamentary
وصیت شده
intestacy
نداشتن وصیت نامه
testament
تدوین وصیت نامه
willed
با وصیت واگذارکردن خواستن
testamentary
وابسته به وصیت نامه
intestacy
فوت پیش از وصیت
will
با وصیت واگذارکردن خواستن
to nuncupate a will
زبانی وصیت کردن
intestate
فاقد وصیت نامه
testaments
تدوین وصیت نامه
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
wills
با وصیت واگذارکردن خواستن
law of succession
حقوق ارث و وصیت
intestate death
موت بدون وصیت
administration of a will
اجرای وصیت نامه
intestate
کسی که بدون وصیت می میرد
demise
انتقال دادن مال با وصیت
republication of will
اعاده اعتبار وصیت نامه
testate
متوفایی که وصیت کرده باشد
testacy
تهیه وتدوین وصیت نامه
devising
تعبیه کردن وصیت نامه
devises
تعبیه کردن وصیت نامه
testate
وصیت کردن شهادت دادن
d. will
پیش نویس یا وصیت نامه
begueath
تملیک مال به وسیله وصیت
devise
تعبیه کردن وصیت نامه
devised
تعبیه کردن وصیت نامه
probate
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
devise
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate
کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devising
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
nuncupative will
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
restraint of marriage
شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
probate
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
holographs
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
escheat
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged
دارای سه پا
odoriferous
دارای بو
iodic
دارای ید
trilinear
دارای سه خط
bilabiate
دارای دو لب
three-legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
fraught with
دارای
footy
دارای پا
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
instinct with force
دارای زور
preemptor
دارای حق شفعه
pre emptive
دارای حق شفعه
dyslogistic
دارای خاطرات بد
bodied
دارای بدن
polygamous
دارای چند زن
double tongued
دارای دوقول
dolose
دارای قصدجرم
calcic
دارای اهک
reboant
دارای واکنش
rattly
دارای صدای تق تق
rarely beautiful
دارای زیبائی
quartziferous
دارای در کوهی
pulsatile
دارای تپش
pulsant
دارای تپش
calcareous
دارای کلسیم
pseudonymous
دارای تخلص
bumpiness
دارای برامدگی
buckish
دارای خوی بز
dipteran
دارای دو بال
plumose
دارای دسته پر
papillose
دارای برامدگی
palmy
دارای نخل
overbusy
دارای کارزیاد
bipartite
دارای دوقسمت
of that ilk
دارای همان جا
binucleate
دارای دو هسته
energetic
دارای انرژی
binuclear
دارای دو هسته
binocular
دارای دو چشم
stilted
دارای چوب پا
binaural
دارای دو گوش
portentous
دارای فال بد
biradial
دارای دوشعاع
deadbeats
دارای سکون
pinnular
دارای بالچه
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
bizonal
دارای دومنطقه
bisulcate
دارای دوشکاف
weighted
دارای وزن
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
biramous
دارای دو شاخه
pelliculate
دارای پوسته
deadbeat
دارای سکون
nucleate
دارای هسته
reversioner
دارای حق رجوع
strontic
دارای استرونیوم
spirituous
دارای الکل
spiriferous
دارای عضومارپیچی
sonant
دارای اهنگ
copperbottomed
دارای ته مسی
crepitant
دارای صدای خش خش
cretaceous
دارای گچ فراوان
cloven foot
دارای پا یا سم شکافته
cuspidal
دارای برامدگی
dartrous
دارای تبخال
declinatory
دارای تمایل
cirrous
دارای اویز
splashy
دارای ترشح
staminate
دارای جرثومه نر
deficient
دارای کمبود
redundant
دارای اطناب
straight line
دارای خط مستقیم
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
flabby
دارای عضلات شل
stannous
دارای قلع
stannic
دارای قلع
social minded
دارای افکاراجتماعی
equivocal
دارای دومعنی
backed
دارای پشت
dimply
دارای فرورفتگی
dipetalous
دارای دوگلبرگ
rifled
دارای خان
myrrhic
دارای بوی مر
diplopodous
دارای هزار پا
capitated
دارای سرمجزا
sexagenary
دارای سن 06 تا96
handy
<adj.>
دارای مزیت
self abnegating
دارای کف نفس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com