Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
pockety
دارای چالههای معدنی
Other Matches
abiston
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
asbestos
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
pseudomorph
جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
charge pits
چالههای خرج
sloppy
مسیر با چالههای پر از اب
sloppily
مسیر با چالههای پر از اب
min
معدنی
spas
اب معدنی
spa
اب معدنی
mineral
اب معدنی
mineral water
آب معدنی
mineral water
اب معدنی
inorganic
معدنی
mineral
معدنی
mineral pitch
قیر معدنی
mineralize
معدنی کردن
pit sand
ماسه معدنی
mineral pigment
رنگ معدنی
ozokerit
موم معدنی
mineral oil
روغن معدنی
inorganic polymer
بسپار معدنی
inorganic base
باز معدنی
muscovy glass
شیشه معدنی
inorganic acid
اسید معدنی
mineral coal
ذغال معدنی
paraffin
موم معدنی
asphaltite
قیر معدنی
asphaltum
قیر معدنی
mineral material
ماده معدنی
asphaltum
زفت معدنی
asphalt
زفت معدنی
bitumen
قیر معدنی
mineral spring
چشمه معدنی
deposits
ذخیره معدنی
mineral
مواد معدنی
spas
چشمه معدنی
spa
چشمه معدنی
mineral
ماده معدنی
mineral dye
رنگینه معدنی
ore
سنگ معدنی
pumice stone
اسفنج معدنی
galenite
سرب معدنی
ores
سنگ معدنی
obsidian
شیشه معدنی
scoria
تفاله معدنی
mineral wax
موم معدنی
mineral trass
تراس معدنی
deposit
ذخیره معدنی
kaolinite
سنگ معدنی بفرمول 4
ore
معدنیات کلوخه معدنی
watering place
محل چشمه اب معدنی
to abandon a mine
ترک کردن معدنی
inorganic pigment
رنگدانه های معدنی
montan wax
موم سخت معدنی
malthite
نوعی موم معدنی
ores
معدنیات کلوخه معدنی
maltha
نوعی موم معدنی
mineral oil
روغن معدنی یانفت
table waters
ابهای معدنی سر سفره
antimony
توتیای معدنی انتیمون
bioinorganic chemistry
شیمی معدنی زیستی
wollastonite
سنگ معدنی "وولستونایت "
mica
تلق نسوز شیشه معدنی
mineralize
مواد معدنی جمع کردن
magma
خمیر مواد معدنی یا الی
willemite
سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
terra alba
مواد معدنی سفید رنگ
to abandon a mine
دست کشیدن از کار در معدنی
pyroxene
ماده معدنی بلوری وسفید
picrate
نمک الی یا معدنی اسیدپیکریک
mica
سنگ طلق شیشه معدنی
goethite
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
geysers
چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
workings
همه بخشهای حفاری شده معدنی
mineralization
تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
malthite
چسب قیر وموم زفت معدنی
geyser
چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
earth pigment
رنگینه های معدنی مثل خاک رس
to enter
[into a mine]
وارد معدنی شدن
[مثال با آسانسور]
knockstone
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
maltha
چسب قیر وموم زفت معدنی
geysers
چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geyser
چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
to descend
[into a mine]
وارد معدنی شدن
[مثال با آسانسور]
hydro
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
gahnite
ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
schiller
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
nitrate
نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
nitrates
نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
ashless dispersant oil
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
divining rod
میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
grades
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
geode
سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gopher
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
prospectus
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
pneumatolysis
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
pantothenate
نمک الی یا نمک معدنی اسید پانتوتنیک
mineral oil refinery
پالایشگاه روغن معدنی پالایشگاه نفت
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
galena
سرب معدنی سرب طبیعی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy
دارای پا
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
fraught with
دارای
trilinear
دارای سه خط
odoriferous
دارای بو
iodic
دارای ید
synonymous
دارای ترادف
trimolecular
دارای سه ملکول
trinal
دارای سه متغیر
trinary
دارای سه متغیر
foliolate
دارای برگچه
ill neighboured
دارای همسایه بد
quartziferous
دارای در کوهی
trinomial
دارای سه عبارت
tripetalous
دارای سه کلبرگ
in defect
دارای کاستی
portentous
دارای فال بد
synonymous
دارای تشابه
energetic
دارای انرژی
tristigmatic
دارای سه مادگی
trilocular
دارای سه حفره
trigynous
دارای سه مادگی
in flower
دارای شکوفه
deadbeats
دارای سکون
triradiate
دارای سه شعاع
ill neighboured
دارای محیط بد
stilted
دارای چوب پا
in force
دارای اعتبار
trigonous
دارای سه زاویه
trifoliolate
دارای سه نشریه
deadbeat
دارای سکون
rarely beautiful
دارای زیبائی
weighted
دارای وزن
weak sighted
دارای چشم کم سو
pre emptive
دارای حق شفعه
vagility
دارای تحرک
vagile
دارای تحرک
preemptor
دارای حق شفعه
univalent
دارای یک فرفیت
unipod
دارای یک پایه
unifoliate
دارای یک برگ
unifilar
دارای یک سیم یا نخ
haired
دارای موی ...
unidirectional
دارای یک جهت
varietal
دارای تنوع
hearted
دارای قلب ...
accentual
دارای تاکید
weak eyed
دارای چشم کم سو
homolographic
دارای قرینه
warty
دارای زگیل
wapper jawed
دارای ارواره کج
plumose
دارای دسته پر
vivific
دارای حیات
polygamous
دارای چند زن
viniferous
دارای شراب
geniculate
دارای زانویی
heterogamous
دارای مادگی ها
unidirection
دارای یک جهت
prerogatived
دارای حق ویژه
primipara
دارای یک اولاد
two way
دارای دو راه
two handed
دارای دو دست
glanduliferous
دارای غد دکوچک
windiness
دارای باد
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
turpentinous
دارای تربانتین
pseudonymous
دارای تخلص
tungstic
دارای تنگستن
pulsant
دارای تپش
pinnular
دارای برگچه
glary
دارای تشعشع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com