English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
chinned دارای چانه
Search result with all words
chapfallen دارای چانه اویزان
lantern jaw دارای چانه باریک
Other Matches
chaffer چانه
mentum چانه
chins چانه
ago چانه
haggle چانه
haggling چانه
haggled چانه
haggles چانه
chin چانه
haggling چانه زدن
haggled چانه زدن
shaven chin چانه تراشیده
bargaining چانه زدن
higgle چانه زدن
collective bargaining چانه زنی
bargains چانه زدن
bargained چانه زدن
lantern jawed چانه دراز
lanternjaws چانه دراز
bargain چانه زدن
haggle چانه زدن
haggles چانه زدن
wage bargain چانه زنی دستمزد
retreating chin چانه عقب رفته
lantern jaw چانه باریک ودراز
chin stay بند زیر چانه
bargained چانه زنی در معامله
bargain چانه زنی در معامله
bargains چانه زنی در معامله
bargaining چانه زنی در معامله
bargaining داد و ستد چانه زدن
bargained چانه زنی در معاملات معامله
bargained داد و ستد چانه زدن
bargain چانه زنی در معاملات معامله
bargain داد و ستد چانه زدن
bargaining theory of wages نظریه چانه زنی مزدها
bargains چانه زنی در معاملات معامله
bargains داد و ستد چانه زدن
bargaining چانه زنی در معاملات معامله
We have a neither bargained nor haggled , and the bride has been brought home. <proverb> نه چک زدیم نه چانه عروس آمد تو خانه.
uppercuts مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
uppercut مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
bargain معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargained معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy دارای پا
three legged دارای سه پا
trilinear دارای سه خط
bilabiate دارای دو لب
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
fraught with دارای
glochidiate دارای مو
iodic دارای ید
foliolate دارای برگچه
melodic دارای ملودی
quartziferous دارای در کوهی
prerogatives دارای حق ویژه
prerogative دارای حق ویژه
geniculate دارای زانویی
glary دارای تشعشع
glanduliferous دارای غد دکوچک
fibrinous دارای مودلیفی
splashes دارای ترشح
dipetalous دارای دوگلبرگ
diplopodous دارای هزار پا
dipolar دارای دو قطب
dipteran دارای دو بال
dolose دارای قصدجرم
double tongued دارای دوقول
dyslogistic دارای خاطرات بد
splash دارای ترشح
entitative دارای وجودخارجی
far reaching دارای اثرزیاد
febile دارای حالت تب
electives دارای حق انتخاب
salaried دارای حقوق
floaty دارای اب نشین کم
haired دارای موی ...
umbrageous دارای سوفن
in power دارای اختیارات
indued with charm دارای فریبندگی
inflorescent دارای گل اذین
innervate دارای پی کردن
insectile دارای حشره
instinct with force دارای زور
deadbeats دارای سکون
deadbeat دارای سکون
weighted دارای وزن
binocular دارای دو چشم
intercommunicate دارای مراوده
invested with power دارای اختیار
iodous دارای یود
isogenous دارای یک منبع
portentous دارای فال بد
in force دارای اعتبار
in flower دارای شکوفه
hearted دارای قلب ...
heterogamous دارای مادگی ها
hexameter دارای شش وزن
melodious دارای ملودی
homolographic دارای قرینه
humous دارای موادالی
synonymous دارای تشابه
synonymous دارای ترادف
bimotored دارای دوموتور
stilted دارای چوب پا
ill neighboured دارای همسایه بد
ill neighboured دارای محیط بد
in defect دارای کاستی
energetic دارای انرژی
feldspathic دارای فلدسپار
dimply دارای فرورفتگی
divan دارای دوفرفیت
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
arbitrative دارای اختیارحکمیت
artiodactyl دارای سم شکافته
artiodactylous دارای سم شکافته
aulait دارای شیر
azotic دارای ازت
bodily دارای بدن
basined دارای ابگیر
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
bimolecular دارای دوملکول
bimorphemic دارای دوشکل
overlapping دارای اشتراک
amphibolic دارای دو معنی
aluminous دارای زاج
adamantean دارای تلئلو
divans دارای دوفرفیت
bifocal دارای دو کانون
bifocals دارای دو کانون
isometric دارای یک میزان
isometrics دارای یک میزان
ambivalence دارای دو جنبه
behind دارای پس افت
behinds دارای پس افت
hectic دارای تب لازم
privileged دارای امتیاز
prurient دارای فکرشهوانی
accentual دارای تاکید
acetylate دارای ریشهء
acetylize دارای ریشهء
binaural دارای دو گوش
hook-nosed دارای بینی کج
binuclear دارای دو هسته
chymiferous دارای کیموس
cingulate دارای کمربند
cirrous دارای اویز
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
copperbottomed دارای ته مسی
crepitant دارای صدای خش خش
cretaceous دارای گچ فراوان
cuspidal دارای برامدگی
splashing دارای ترشح
dartrous دارای تبخال
declinatory دارای تمایل
diandrous دارای دوپرچم
dichotomous دارای دو بخش
twofold دارای دو چیز
elective دارای حق انتخاب
cephalous دارای کله
binucleate دارای دو هسته
binucleated دارای دو هسته
bipartite دارای دوقسمت
biradial دارای دوشعاع
biramous دارای دو شاخه
bisulcate دارای دوشکاف
bizonal دارای دومنطقه
bodied دارای بدن
buckish دارای خوی بز
bumpiness دارای برامدگی
calcareous دارای کلسیم
calcic دارای اهک
capitated دارای سرمجزا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com