Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
rugulose
دارای چینهای فریف وکوچک
Other Matches
serrulate
دارای دندانههای فریف
serrulated
دارای دندانههای فریف
fimbrillate
دارای ریشه فریف
plumulate
دارای پرهای فریف و ریز
reticulated
دارای شبکه سه بعدی فریف
penicillate
دارای شبکه توری فریف
curvaceous
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvacious
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
close grain
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
thicker
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
stratiform
چینهای
dewlaps
چینهای زیر گردن گاو
dewlap
چینهای زیر گردن گاو
cutty stool
چهارپایه کوتاه وکوچک
ponies
اسب کوتاه وکوچک
pony
اسب کوتاه وکوچک
low level
مقام پست وکوچک
poney
اسب کوتاه وکوچک
tunicle
پوشش یاپیراهن کوتاه وکوچک
tarn
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
lymph nodule
غده ساده وکوچک لنفاوی
lovebird
طوطی سبز وکوچک مرغ عشق
to fold up
تاه زدن وکوچک کردن پیچیدن
hilum
چیز خیلی ریز وکوچک پیوندگاه گیاه
eidograph
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lazy tongs
چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
fined
فریف
finest
فریف
svelte
فریف
minikin
فریف
subtile
فریف
svelt
فریف
elegant
فریف
delicate
فریف
precieuse
فریف
fine
فریف
chichi
فریف
precieux
فریف
pindling
فریف
mignon
فریف
slender
فریف
salami technique
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
elegant style
انشا فریف
high grade zink
زینک فریف
wiredrawn
طویل و فریف
elegant maners
اطوار فریف
fine skill
مهارت فریف
in miniature
بطور فریف
airy-fairy
فریف و لطیف
hyperfine
فوق فریف
lenis
رقیق فریف
fine boring
سوراخکاری فریف
fine adjustment
تنظیم فریف
quaint
خیلی فریف
aesthetic
فریف طبع
sheer
مستقیما فریف
superfine
بسیار فریف
tinnily
بطور فریف
aesthetically
فریف طبع
fine structure
استخوانبندی فریف
fine structure
ساختار فریف
nobby
فریف خیلی شیک
commercial light gage sheet
ورق فریف تجارتی
capillaries
فریف عروق شعریه
capillary
فریف عروق شعریه
finesse
ضربه فریف و ماهرانه
hyperfine structure
ساختار فوق فریف
fine miscle movement
حرکت فریف عضلانی
supersubtle
فوق العاده فریف
fine motor skills
مهارتهای حرکتی فریف
fretsaw
اره فریف کاری
fret saw
اره فریف کاری
sheer
پارچه فریف حریری
finely
بطورعالی یا فریف یا ریز
edition de luxe
چاپ فریف یا تجملی
floc
کلالهای ازرشتههای فریف
dainty
هر چیز فریف و عالی
fine boring machine
دستگاه مته فریف
davenport
یکنوع میزتحریر فریف
wire gauze
تور فریف سیم مانند
in petto
سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s
structure hyperfine ساختار فوق فریف
cambric
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
wirespun
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
mignonette
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
diatomite
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
crocus cloth
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
دارای دو لب
glochidiate
دارای مو
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
trilinear
دارای سه خط
footy
دارای پا
odoriferous
دارای بو
iodic
دارای ید
fraught with
دارای
foliolate
دارای برگچه
short range
دارای برد کم
short-range
دارای برد کم
silicifoeous
دارای در کوهی
backed
دارای پشت
divans
دارای دوفرفیت
sonant
دارای اهنگ
knock kneed
دارای زانوی کج
knarred
دارای برامدگی
basined
دارای ابگیر
floaty
دارای اب نشین کم
social minded
دارای افکاراجتماعی
twofold
دارای دو چیز
equivocal
دارای دومعنی
azotic
دارای ازت
divan
دارای دوفرفیت
aulait
دارای شیر
monandrous
دارای یک شوهر
monatomic
دارای یک جوهرفرد
monoclinal
دارای یک شیب
bifocals
دارای دو کانون
keratinous
دارای موادشاخی
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
antithetic
دارای ضد ونقیض
splashing
دارای ترشح
kibed
دارای شکاف
bifocal
دارای دو کانون
rifled
دارای خان
miasmal
دارای دمه بد بو
shoaly
دارای جاهای کم اب
antithetical
دارای ضد ونقیض
shelterer
دارای حفاظ
artiodactylous
دارای سم شکافته
artiodactyl
دارای سم شکافته
sexagenary
دارای سن 06 تا96
miasmatic
دارای دمه بد بو
monometallic
دارای یک فلز
mammilate
دارای پستان
low-spirited
دارای روحیه بد
fibrinous
دارای مودلیفی
lobate
دارای نرمه
lobated
دارای نرمه
straight line
دارای خط مستقیم
deficient
دارای کمبود
redundant
دارای اطناب
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
low spirited
دارای روحیه بد
strontic
دارای استرونیوم
binocular
دارای دو چشم
squib
دارای صدای فش فش
squibs
دارای صدای فش فش
sulfureous
دارای گوگرد
binaural
دارای دو گوش
lippy
پر رو دارای لب اویزان
bimotored
دارای دوموتور
bimorphemic
دارای دوشکل
bimolecular
دارای دوملکول
overlapping
دارای اشتراک
ledgy
دارای طاقچه
bichrome
دارای دو رنگ
bicentric
دارای دومرکز
elective
دارای حق انتخاب
longheaded
دارای سردراز
lean to
دارای چارطاقی
magneto
دارای مغناطیس
bodily
دارای بدن
splashy
دارای ترشح
spirituous
دارای الکل
pinnular
دارای بالچه
staminate
دارای جرثومه نر
stannous
دارای قلع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com