Dictiornary-Farsi | دارای گریبان یا گریبانه پوشش دار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
involucrate	دارای گریبان یا گریبانه پوشش دار


Other Matches

spathose	دارای گل اذین گریبانه وار
spathed	دارای گل اذین گریبانه وار
spathic	دارای گل اذین گریبانه وار
vaginate	دارای پوشش مهبلی
fasciate	دارای پوشش وتری
semicrustaceous	دارای پوشش شکننده
obtected	دارای پوشش استخوانی
thecal	دارای پوشش کپسول دار
thecate	دارای پوشش کپسول دار
landdau	یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
collar	گریبان
collars	گریبان
collar beam	تیر گریبان
fall to blows	دست به گریبان شدن
spathe	گریبانه
involucrum	گریبانه
involucre	گریبانه
incrust	با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
spathic	گریبانه دار
spathed	گریبانه دار
spathose	گریبانه دار
spadix	خوشه گریبانه دار
nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
wrestled	گلاویز شدن دست به گریبان شدن
wrestles	گلاویز شدن دست به گریبان شدن
wrestle	گلاویز شدن دست به گریبان شدن
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile	دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension	دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried	دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind	دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous	دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged	دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic	دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
concealment	پوشش
capping	پوشش
cover	پوشش
coverings	پوشش
capsules	پوشش
mulches	پوشش
mulch	پوشش
covers	پوشش
coverage	پوشش
capsule	پوشش
cowling	پوشش
cowls	پوشش
cowl	پوشش
reimbursements	پوشش
reimbursement	پوشش
sheaths	پوشش
sheath	پوشش
masking	پوشش
tunics	پوشش
hypethral	بی پوشش
tunic	پوشش
covering	پوشش
linings	پوشش
envelope	پوشش
envelopes	پوشش
casing	پوشش
mask	پوشش
encasing	پوشش
shield	پوشش
shields	پوشش
tunc	پوشش
involucrum	پوشش
head gear	پوشش سر
involucre	پوشش
cases	پوشش
case	پوشش
integument	پوشش
encrustations	پوشش
encrustation	پوشش
jacket	پوشش
jackets	پوشش
masks	پوشش
lining	پوشش
roofing	پوشش
sconce	پوشش
overlays	پوشش
envelopment	پوشش
facings	پوشش
facing	پوشش
disguising	پوشش
disguises	پوشش
disguised	پوشش
disguise	پوشش
camouflage	پوشش
crustification	پوشش
overlaying	پوشش
camouflaged	پوشش
coat	پوشش
overlay	پوشش
revetment	پوشش
surface	پوشش
surfaced	پوشش
surfaces	پوشش
perianth	پوشش گل
coats	پوشش
coated	پوشش
casings	پوشش
robes	پوشش
cladding	پوشش
coating	پوشش
robe	پوشش
camouflages	پوشش
sheathing	پوشش
shroud	پوشش
roofs	پوشش
encrustment	پوشش
shrouded	پوشش
coverture	پوشش
coatings	پوشش
roof	پوشش
packing	پوشش
camouflaging	پوشش
shell	زرهی پوشش
coconut matting	پوشش حصیری
reimbursing	پوشش دادن
unlined	بدون پوشش
reimburses	پوشش دادن
backing	پشتیبان پوشش
waterproofing upstream face	پوشش نمای سر اب
insurance cover	پوشش بیمه
shells	زرهی پوشش
reimburse	پوشش دادن
block lining	پوشش بلوکی
reimbursed	پوشش دادن
shelling	زرهی پوشش
roofing=roofcovering	پوشش بام
rock wash	پوشش سنگی
black finish	پوشش سیاه
incrustation	قشر پوشش
sheath	پوشش روپوش
incrustment	قشر پوشش
mantle	ردا پوشش
priming coat	پوشش استری
spans	پوشش اندازه
covering	پوشش سرپوش
sheaths	پوشش روپوش
disposed	بدون پوشش
surfacing	لایه پوشش
riprap	پوشش سنگچین
riprap	پوشش سنگریز
revetment	پوشش بدنه
span	پوشش اندازه
refractory coating	پوشش نسوز
spanning	پوشش اندازه
wall lining	پوشش دیوار
mantles	ردا پوشش
spanned	پوشش اندازه
moving screen	پوشش ممانعتی
slapdash	پوشش تگرگی
tar macadam	پوشش قیر و شن
tegmen	پوشش طبیعی
curtains	پرده پوشش
metallic packing	پوشش فلزی
screen	پرده پوشش
theca	پوشش کپسول
screened	پرده پوشش
screening, screenings	پرده پوشش
overwatch	پوشش حرکت
steel jacket	پوشش فولادی
stone lining	پوشش سنگی
nickel cladding	پوشش نیکلی
vegetation	پوشش گیاهی
gilts	پوشش طلا
gilt	پوشش طلا
surface dressing	پوشش سطحی
mulching	پوشش دهی
sods	پوشش چمنی
sod	پوشش چمنی
capped	پوشش دارکردن
cap	پوشش دارکردن
neurilemma or lema	پوشش برونی پی
shale	پوشش صدف
tile lining	پوشش کاشی
asphalt revetment	پوشش اسفالتی
achlamydeous	بدون پوشش
tunicate	پوشش دار
tunicated	پوشش دار
bank revetment	پوشش ساحل
housing	پوشش سخت
piston cover	پوشش پیستون
screening constant	ثابت پوشش