English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
throatier دارای گلوی بزرگ
throatiest دارای گلوی بزرگ
throaty دارای گلوی بزرگ
Other Matches
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
steatopygous دارای کفل بزرگ
swell butted دارای کفل بزرگ
chesty دارای سینهی بزرگ
gor bellied دارای شکم بزرگ
busty دارای پستانهای بزرگ
bustiest دارای پستانهای بزرگ
nasute دارای منخرین بزرگ
abdominous دارای شکم بزرگ
steatopygic دارای کفل بزرگ
swelled head دارای عقاید بزرگ خود فروش
urceolate دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
industrial دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
breast drill نوعی دریل دارای مته بزرگ
pyknic دارای شکم بزرگ واندام خپله
pycnic دارای شکم بزرگ واندام خپله
big bore اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
ranking دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
billhook نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
great dane نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
chimney-throat گلوی دودکش
skew throat گلوی مورب
skew throat گلوی اریب
collar گلوی چوب لاکراس
hog dress بریدن گلوی شکار
strangle گلوی کسی را فشردن
bib محافظ گلوی شمشیرباز
bibs محافظ گلوی شمشیرباز
inverted siphon شتر گلوی وارونه
To grip someone by the throat . گلوی کسی را گرفتن
collars گلوی چوب لاکراس
scrag گلوی کسی یا چیزی راگرفتن
To clear ones throat. سینه ( گلوی ) خود را صاف کردن
To try to strangle someone . گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
throatlatch تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
magacephalic بزرگ سر
adult بزرگ
wallopings بزرگ
megapod بزرگ پا
grossed بزرگ
grosser بزرگ
gross بزرگ
large بزرگ
swingeing بزرگ
dignified بزرگ
macro بزرگ
majuscular بزرگ
enormous بزرگ
largest بزرگ
majuscule بزرگ
extensive بزرگ
larger بزرگ
adults بزرگ
grosses بزرگ
grossest بزرگ
paternal grandmother نه نه بزرگ
headmen بزرگ
headman بزرگ
considerably large بس بزرگ
gravest بزرگ
graves بزرگ
grave بزرگ
swith بزرگ
gate در بزرگ
massively بزرگ
decuman بزرگ
massive بزرگ
stour بزرگ
egregious بزرگ
propylon در بزرگ
mighty بزرگ
vasty بزرگ
grossing بزرگ
bandog سگ بزرگ
spankings بزرگ
spanking بزرگ
vast بزرگ
bulky بزرگ
bulkiest بزرگ
bulkier بزرگ
extra- بزرگ
nonus بزرگ
canis major سگ بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
extra بزرگ
extras بزرگ
full bottomed بزرگ
great- بزرگ
gates در بزرگ
smallest بزرگ نه
majestic بزرگ
major بزرگ
bigger بزرگ
majored بزرگ
majoring بزرگ
biggest بزرگ
immane بزرگ
doyenne زن بزرگ
smaller بزرگ نه
greatest بزرگ
great بزرگ
large sized بزرگ
large sized a بزرگ
of a large size بزرگ
king size بزرگ
high بزرگ
highest بزرگ
highs بزرگ
big بزرگ
small بزرگ نه
doyennes زن بزرگ
mightiest بزرگ
walloping بزرگ
jumbos بزرگ
voluminous بزرگ
eminent بزرگ
long ton تن بزرگ
hugeous بزرگ
jumbo بزرگ
macrocephalic بزرگ سر
mightier بزرگ
manors خانه بزرگ
cataracts ابشار بزرگ
cataract ابشار بزرگ
edifices ساختمان بزرگ
whopping خیلی بزرگ
paternal grandmother مادر بزرگ
amplifying بزرگ شدن
grandame ننه بزرگ
grand duchess دوشس بزرگ
jack plane رنده بزرگ
supermarkets فروشگاه بزرگ
supermarket فروشگاه بزرگ
grandame مادر بزرگ
grand mother مادر بزرگ
jeroboam قدح بزرگ
ox eye چشم بزرگ
pantoscopic بزرگ نما
particianship بزرگ زادگی
particianship بزرگ منشی
grand conanical بندادی بزرگ
grand duke دوک بزرگ
bumper چیزخیلی بزرگ
bumpers چیزخیلی بزرگ
tome جلد بزرگ
tomes جلد بزرگ
chumps تکه بزرگ
chump تکه بزرگ
grand mal صرع بزرگ
kalong شبکور بزرگ
oversize اندازه بزرگ
jumbo risks خطرات بزرگ
manor خانه بزرگ
oxeye چشم بزرگ
gamp چتر بزرگ
high-minded بزرگ منش
larged sized اندازه بزرگ
goodman بزرگ خانواده
gor bellied شکم بزرگ
large ship ناو بزرگ
protonotary محر ر بزرگ
large ship کشتی بزرگ
leading nations ملتهای بزرگ
largen بزرگ شدن
giant slalmon مارپیچ بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com