English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English Persian
lop eared دارای گوش اویخته
Search result with all words
lobate دارای غبغب یازائده اویخته
lobated دارای غبغب یازائده اویخته
lopeared دارای گوشهای اویخته
penduline دارای اشیان اویخته
pouter لب ولوچه دار دارای لب ولوچه اویخته
Other Matches
nutant سرازیر اویخته زیور اویخته
flappy اویخته
penduline اویخته
flapping اویخته
suspended اویخته
pendent اویخته
dropper اویخته
droppers اویخته
hung اویخته
overhung اویخته
poutingly با لب اویخته
underhung اویخته
pensile اویخته
pendants اویخته
pendant اویخته
flaps اویخته وشل
beetles اویخته شدن
flap eared اویخته گوش
suspensed load بار اویخته
lappet گوشت اویخته
chap fallen لب ولوچه اویخته
pendulums جسم اویخته
beetle اویخته شدن
pendentive dome گنبد اویخته
cat walk راه رو اویخته
down in the mouth لب و لوچه اویخته
punka بادبزن اویخته
flap اویخته وشل
suspended ceiling سقف اویخته
pendulum جسم اویخته
flapped اویخته وشل
flaps قسمت اویخته هر شیئی
lob گوشت یا پوست اویخته
dolman sleeve استین گشاد و اویخته
lobbing گوشت یا پوست اویخته
flap قسمت اویخته هر شیئی
flapped قسمت اویخته هر شیئی
thrum ریشه یانخ اویخته
flaccid چروک شده اویخته
lobbed گوشت یا پوست اویخته
lobs گوشت یا پوست اویخته
lappet لبه اویخته کلاه
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
breasted transmitter میکروفونی که به گردن اویخته میشود
pendulously بطور اویخته یا تاب خور
truss بدار اویخته شدن خرپا
trussed بدار اویخته شدن خرپا
to poke one's head با سرپایین اویخته راه رفتن
trussing بدار اویخته شدن خرپا
pensile birds پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
dipping sonar سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
trusses بدار اویخته شدن خرپا
hanging بدار زدن چیز اویخته شده
flaps برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
dag قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
slouch hat کلاه لبه پهن ولبه اویخته
flapped برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flap برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
valance لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valances لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valences لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
mastiffs سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
mastiff سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
lugsail بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
slack دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
slacks دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
slackest دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
slouches خمیده بودن اویخته بودن
slouch خمیده بودن اویخته بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous دارای بو
glochidiate دارای مو
trilinear دارای سه خط
footy دارای پا
fraught with دارای
iodic دارای ید
three legged دارای سه پا
three-legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
shoaly دارای جاهای کم اب
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
shelterer دارای حفاظ
unifoliate دارای یک برگ
biramous دارای دو شاخه
unifilar دارای یک سیم یا نخ
unidirectional دارای یک جهت
unidirection دارای یک جهت
spirituous دارای الکل
pre emptive دارای حق شفعه
geniculate دارای زانویی
triconered دارای سه گوشه
glanduliferous دارای غد دکوچک
bisulcate دارای دوشکاف
amphibolic دارای دو معنی
varietal دارای تنوع
aluminous دارای زاج
sonant دارای اهنگ
bizonal دارای دومنطقه
adamantean دارای تلئلو
bodied دارای بدن
vagility دارای تحرک
vagile دارای تحرک
glary دارای تشعشع
underweight دارای کسروزن
undersigned دارای امضاء
primiparous دارای یک اولاد
accentual دارای تاکید
calcareous دارای کلسیم
calcic دارای اهک
capitated دارای سرمجزا
foliolate دارای برگچه
floaty دارای اب نشین کم
multiflorous دارای بیش از سه گل
sexagenary دارای سن 06 تا96
staminate دارای جرثومه نر
triradiate دارای سه شعاع
tungstic دارای تنگستن
primipara دارای یک اولاد
preemptor دارای حق شفعه
splashy دارای ترشح
umbrageous دارای سوفن
acetylize دارای ریشهء
two way دارای دو راه
two handed دارای دو دست
turpentinous دارای تربانتین
prerogatived دارای حق ویژه
acetylate دارای ریشهء
buckish دارای خوی بز
bumpiness دارای برامدگی
pseudonymous دارای تخلص
petiolate دارای دمگل
aulait دارای شیر
legitimating دارای حق مشروع
weak eyed دارای چشم کم سو
social minded دارای افکاراجتماعی
artiodactylous دارای سم شکافته
artiodactyl دارای سم شکافته
bimolecular دارای دوملکول
rectilinear دارای مسیرمستقیم
arbitrative دارای اختیارحکمیت
flabby دارای عضلات شل
antithetical دارای ضد ونقیض
legitimates دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
basined دارای ابگیر
petiolated دارای دمگل
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
azotic دارای ازت
silicifoeous دارای در کوهی
weak sighted دارای چشم کم سو
pileate دارای کلاهک
legitimate دارای حق مشروع
antithetic دارای ضد ونقیض
warty دارای زگیل
backed دارای پشت
binucleated دارای دو هسته
vivific دارای حیات
plumose دارای دسته پر
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com