English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
primipara دارای یک اولاد
primiparous دارای یک اولاد
Other Matches
family allowance معاش اولاد حق اولاد
offspring اولاد
slip اولاد
slips اولاد
olive branch اولاد
childless بی اولاد
issueless بی اولاد
slipped اولاد
progeniture اولاد
posterity اولاد
progency اولاد
impignorate اولاد
progeny اولاد
descendants اولاد
philoprogenitive اولاد پرست
endowment for descendants وقف بر اولاد
breed اولاد اعقاب
breeds اولاد اعقاب
philoprogenitive علاقمند به اولاد
descendent اولاد زادگان
descendant اولاد زادگان
issue کردار اولاد
issued کردار اولاد
issues کردار اولاد
adamite اولاد ادم
seed اولاد تخم اوری
seeds اولاد تخم اوری
to die without issue بدون اولاد مردن
gast وحشت جانور بدون اولاد
prolicide کشتن اولاد بچه کشی
homogonous تولید کننده اولاد شبیه به والدین
salic law محرومیت اولاد اناث از توارث تاج وتخت
deat benefit وفیفه یا پولی که کارفرمابعیال و اولاد کارگر متوفی میدهد
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
three legged دارای سه پا
three-legged دارای سه پا
odoriferous دارای بو
glochidiate دارای مو
fraught with دارای
iodic دارای ید
footy دارای پا
bilabiate دارای دو لب
pulsatile دارای تپش
undersigned دارای امضاء
tripetalous دارای سه کلبرگ
quartziferous دارای در کوهی
underweight دارای کسروزن
trinomial دارای سه عبارت
trinal دارای سه متغیر
trifoliolate دارای سه نشریه
trinary دارای سه متغیر
trilocular دارای سه حفره
deadbeat دارای سکون
trimolecular دارای سه ملکول
far reaching دارای اثرزیاد
trigonous دارای سه زاویه
tungstic دارای تنگستن
fibrinous دارای مودلیفی
feldspathic دارای فلدسپار
floaty دارای اب نشین کم
pulsant دارای تپش
triradiate دارای سه شعاع
febile دارای حالت تب
turpentinous دارای تربانتین
foliolate دارای برگچه
weighted دارای وزن
two handed دارای دو دست
two way دارای دو راه
pseudonymous دارای تخلص
umbrageous دارای سوفن
tristigmatic دارای سه مادگی
hexameter دارای شش وزن
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
pileate دارای کلاهک
pinnular دارای برگچه
pinnular دارای بالچه
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
legitimating دارای حق مشروع
heterogamous دارای مادگی ها
rectilinear دارای مسیرمستقیم
flabby دارای عضلات شل
whizzer دارای صدای غژ
windiness دارای باد
pelliculate دارای پوسته
humous دارای موادالی
allergic دارای حساسیت به
zygomorphic دارای تقارن
zonate دارای مدار
homolographic دارای قرینه
woolly headed دارای سر پشمالو
petiolate دارای دمگل
squib دارای صدای فش فش
squibs دارای صدای فش فش
petiolated دارای دمگل
low spirited دارای روحیه بد
low-spirited دارای روحیه بد
weak sighted دارای چشم کم سو
weak eyed دارای چشم کم سو
pre emptive دارای حق شفعه
trigynous دارای سه مادگی
geniculate دارای زانویی
varietal دارای تنوع
preemptor دارای حق شفعه
vagility دارای تحرک
vagile دارای تحرک
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
unifoliate دارای یک برگ
unifilar دارای یک سیم یا نخ
unidirectional دارای یک جهت
prerogatived دارای حق ویژه
glanduliferous دارای غد دکوچک
glary دارای تشعشع
hearted دارای قلب ...
warty دارای زگیل
plumose دارای دسته پر
polygamous دارای چند زن
wapper jawed دارای ارواره کج
equivocal دارای دومعنی
backed دارای پشت
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
haired دارای موی ...
vivific دارای حیات
rifled دارای خان
viniferous دارای شراب
unidirection دارای یک جهت
deadbeats دارای سکون
handy <adj.> دارای مزیت
calcic دارای اهک
calcareous دارای کلسیم
bumpiness دارای برامدگی
buckish دارای خوی بز
stannous دارای قلع
stannic دارای قلع
hectic دارای تب لازم
privileged دارای امتیاز
prurient دارای فکرشهوانی
shelterer دارای حفاظ
staminate دارای جرثومه نر
shoaly دارای جاهای کم اب
bodied دارای بدن
bizonal دارای دومنطقه
capitated دارای سرمجزا
sexagenary دارای سن 06 تا96
behinds دارای پس افت
bifocal دارای دو کانون
bifocals دارای دو کانون
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
cirrous دارای اویز
cingulate دارای کمربند
strontic دارای استرونیوم
chymiferous دارای کیموس
chinned دارای چانه
straight line دارای خط مستقیم
isometric دارای یک میزان
isometrics دارای یک میزان
myrrhy دارای بوی مر
cephalous دارای کله
ambivalence دارای دو جنبه
accentual دارای تاکید
bisulcate دارای دوشکاف
silicifoeous دارای در کوهی
aluminous دارای زاج
amphibolic دارای دو معنی
sonant دارای اهنگ
bichrome دارای دو رنگ
bicentric دارای دومرکز
basined دارای ابگیر
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
arbitrative دارای اختیارحکمیت
azotic دارای ازت
artiodactyl دارای سم شکافته
artiodactylous دارای سم شکافته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com