Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
unicameral
دارای یک مجلس مقننه سیستم پارلمانی یک مجلسی
Other Matches
bicameral
دارای دو مجلس مقننه
legislative council
هیئت عالی مقننه در انگلیس مجلس مقننه
parliamentary
مجلسی پارلمانی
statehouses
مجلس مقننه ایالتی
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
statehouse
مجلس مقننه ایالتی
legislation
مجلس مقننه قانون لازم الاجرا
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
opposition parliamentary group
گروه مخالف در مجلس پارلمانی
[سیاست]
assembly of notables
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
dyarchy
سیستم دو مجلسی
bicameralism
سیستم دو پارلمانی
open shop
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
armchair psychology
روانشناسی مجلسی
chamber music
موسیقی مجلسی
chamber orchestra
ارکستر مجلسی
chamber orchestras
ارکستر مجلسی
monthly rose
خطمی مجلسی
parliamentary seat
جای مجلسی
parliamentary seat
صندلی مجلسی
china rose
خطمی مجلسی
parliamentary language
زبان مجلسی
legislatrix
مقننه
legislative
مقننه
legislatress
مقننه
the legislative
قوه مقننه
legislative power
قوه مقننه
legislatures
هیات مقننه
legislature
هیات مقننه
legislature
قوه مقننه
legislatures
هیئت مقننه
legislative assembly
هیات مقننه
legislature
هیئت مقننه
legislatures
قوه مقننه
parliamentary term
دوره مقننه
[سیاست]
electoral term
دوره مقننه
[سیاست]
legislative periode
دوره مقننه
[سیاست]
parliamentary
پارلمانی
to resign one's seat
از جای مجلسی خود کناره گرفتن
legislator
شارع عضو هیات مقننه
legislators
شارع عضو هیات مقننه
select committe
کمیسیون پارلمانی
privilege of paliament
مصونیت پارلمانی
caucus
کمیتههای پارلمانی
caucuses
کمیتههای پارلمانی
parliamentarism
حکومت پارلمانی
whipper
نافم پارلمانی
privilege of parliament
مصونیت پارلمانی
parliamentary government
حکومت پارلمانی
parliamentary socialism
سوسیالیزم پارلمانی
parliamentary language
اصطلاخات پارلمانی
dispatches
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
despatches
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
despatched
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
despatching
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
dispatch
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
dispatched
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
recommittal
ارجاع بکمیسیون پارلمانی
parliamentarian
طرفدار حکومت پارلمانی
debates
مذاکرات پارلمانی منازعه
debating
مذاکرات پارلمانی منازعه
parliamentarians
طرفدار حکومت پارلمانی
debated
مذاکرات پارلمانی منازعه
unparliamentary
برخلاف اصول پارلمانی
debate
مذاکرات پارلمانی منازعه
recommitment
ارجاع بکمیسیون پارلمانی
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
stationery office
اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
frontbencher
رهبر گروه پارلمانی حزب
frontbenchers
رهبر گروه پارلمانی حزب
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
call to order
به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
legislatures
مجلس
session
مجلس
parliament
مجلس
parliaments
مجلس
sessions
مجلس
legislature
مجلس
housed
مجلس
houses
مجلس
mandated
مجلس
comitia
مجلس
mandate
مجلس
mandating
مجلس
assembly
مجلس
convocations
مجلس
convocation
مجلس
mandates
مجلس
house
مجلس
to hold a meeting
مجلس
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
commemorated
مجلس یاداوری
commemorate
مجلس یاداوری
consultative assembly
مجلس شورا
proces verbal
صورت مجلس
responsions
مجلس منافره
processionize
صورت مجلس
membership of the parliament
وکالت مجلس
prorogation of parliament
تعطیل مجلس
songfest
مجلس اواز
commemorates
مجلس یاداوری
commemorating
مجلس یاداوری
option of meeting place
خیار مجلس
commemoration
مجلس تذکر
national assembly
مجلس ملی
Upper House
مجلس لردها
Upper House
مجلس سنا
Upper Houses
مجلس لردها
Upper Houses
مجلس سنا
an act of parliament
قانون مجلس
federal council
مجلس متحده
ecclesia
مجلس سیاسی
commemorations
مجلس تذکر
the fifteenth parliament
مجلس پانزدهم
constituent assembly
مجلس موسسان
european essembly
مجلس اروپا
consmtituent assembly
مجلس موسسان
Eucharists
مجلس سپاسگزاری
Eucharist
مجلس سپاسگزاری
general assembly
مجلس عوام
orgies
مجلس عیش
the parliament is sitting
مجلس منعقداست
Senate
مجلس سنا
scenography
مجلس سازی
Members of Parliament
وکیل مجلس
house of assembly
مجلس ایالتی
candidate
کاندیدای مجلس
candidates
کاندیدای مجلس
House of Lords
مجلس اعیان
statehouses
مجلس ایالتی
House of Commons
مجلس عوام
wassail
مجلس میخواری
legislative assembly
مجلس قانونگذاری
statehouse
مجلس ایالتی
Members of Parliament
نماینده مجلس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com