English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
sesquipedalian دارای یک وتد ونیم
Other Matches
lap joint اتصال نیم ونیم
Kids of varying heights and ages . بچه های قد ونیم قد
heroify درگروه گردان ونیم خدایان دراوردن
minotaur جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
scarf weld جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
tone and semitone پرده ونیم پرده
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
griffin شیر دال جانوری که نیم بدنش شیر ونیم بدنش دال بوده
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with دارای
odoriferous دارای بو
trilinear دارای سه خط
three-legged دارای سه پا
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
bilabiate دارای دو لب
iodic دارای ید
three legged دارای سه پا
pileate دارای کلاهک
miasmatic دارای دمه بد بو
monometallic دارای یک فلز
pelliculate دارای پوسته
papillose دارای برامدگی
palmy دارای نخل
overbusy دارای کارزیاد
magneto دارای مغناطیس
formal دارای فکر
petiolate دارای دمگل
multiflorous دارای بیش از سه گل
myrrhy دارای بوی مر
monandrous دارای یک شوهر
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
monatomic دارای یک جوهرفرد
splashes دارای ترشح
monoclinal دارای یک شیب
petiolated دارای دمگل
splash دارای ترشح
salaried دارای حقوق
weighted دارای وزن
nucleate دارای هسته
nitrous دارای شوره
muciferous دارای مخاط
melodic دارای ملودی
myrrhic دارای بوی مر
multilineal دارای چندین خط
melodious دارای ملودی
multifid دارای چندشکاف
energetic دارای انرژی
portentous دارای فال بد
stilted دارای چوب پا
prerogative دارای حق ویژه
synonymous دارای تشابه
mammilate دارای پستان
of that ilk دارای همان جا
synonymous دارای ترادف
prerogatives دارای حق ویژه
monopetalous دارای یک گلبرگ
deadbeat دارای سکون
deadbeats دارای سکون
miasmal دارای دمه بد بو
syntonic دارای بسامدمشابه
low spirited دارای روحیه بد
low-spirited دارای روحیه بد
splashy دارای ترشح
spirituous دارای الکل
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
spiriferous دارای عضومارپیچی
sonant دارای اهنگ
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
legitimating دارای حق مشروع
social minded دارای افکاراجتماعی
staminate دارای جرثومه نر
stannous دارای قلع
preferable دارای رجحان
swell butted دارای ته گنده
alcoholic دارای الکل
alcoholics دارای الکل
sulfureous دارای گوگرد
monogamous دارای یک همسر
monogamous دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous دارای دو زن یا دو شوهر
strontic دارای استرونیوم
straight line دارای خط مستقیم
squib دارای صدای فش فش
squibs دارای صدای فش فش
rectilinear دارای مسیرمستقیم
pre emptive دارای حق شفعه
reboant دارای واکنش
rattly دارای صدای تق تق
rarely beautiful دارای زیبائی
quartziferous دارای در کوهی
pulsatile دارای تپش
pulsant دارای تپش
pseudonymous دارای تخلص
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
stannic دارای قلع
prerogatived دارای حق ویژه
preemptor دارای حق شفعه
polygamous دارای چند زن
reversioner دارای حق رجوع
rugose دارای رکه
flabby دارای عضلات شل
silicifoeous دارای در کوهی
shoaly دارای جاهای کم اب
shelterer دارای حفاظ
sexagenary دارای سن 06 تا96
equivocal دارای دومعنی
backed دارای پشت
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
handy <adj.> دارای مزیت
self abnegating دارای کف نفس
rifled دارای خان
sabulous دارای شن ریزه
plumose دارای دسته پر
splashing دارای ترشح
bimorphemic دارای دوشکل
dyslogistic دارای خاطرات بد
azotic دارای ازت
double tongued دارای دوقول
basined دارای ابگیر
dolose دارای قصدجرم
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
dipteran دارای دو بال
dipolar دارای دو قطب
diplopodous دارای هزار پا
dipetalous دارای دوگلبرگ
dimply دارای فرورفتگی
dimorphic دارای دو شکل
aulait دارای شیر
artiodactylous دارای سم شکافته
floaty دارای اب نشین کم
fibrinous دارای مودلیفی
feldspathic دارای فلدسپار
adamantean دارای تلئلو
febile دارای حالت تب
far reaching دارای اثرزیاد
aluminous دارای زاج
amphibolic دارای دو معنی
entitative دارای وجودخارجی
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
arbitrative دارای اختیارحکمیت
artiodactyl دارای سم شکافته
bimolecular دارای دوملکول
bimotored دارای دوموتور
cuspidal دارای برامدگی
buckish دارای خوی بز
bumpiness دارای برامدگی
calcareous دارای کلسیم
calcic دارای اهک
cretaceous دارای گچ فراوان
crepitant دارای صدای خش خش
capitated دارای سرمجزا
copperbottomed دارای ته مسی
cephalous دارای کله
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
chinned دارای چانه
cirrous دارای اویز
dartrous دارای تبخال
declinatory دارای تمایل
binaural دارای دو گوش
binocular دارای دو چشم
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
binucleated دارای دو هسته
bipartite دارای دوقسمت
biradial دارای دوشعاع
biramous دارای دو شاخه
bisulcate دارای دوشکاف
dichotomous دارای دو بخش
bizonal دارای دومنطقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com