English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
English Persian
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
Other Matches
slugs یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
slug یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
slugged یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
Easy does it . یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
I wI'll gradually get used to it . یواش یواش عادت خواهم کرد
slows یواش
slowed یواش
slower یواش
slowest یواش
slowing یواش
slow یواش
Speak in a low voice . Spead slowly . یواش حرف زدن
To speak in a low voice. آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
i suppose so گمان میکنم
i wonder he did not catch cold تعجب میکنم
I'd like to think that ... من فرض میکنم که ...
really احساس میکنم
i wonder at him از دست او تعجب میکنم
i will note it down یاد داشت میکنم
please take a seat خواهش میکنم بفرمایید
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
I'm proud of you. من بهت افتخار میکنم.
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . وقتش که شد خبر میکنم
Looking forward to it پیشبینی اش میکنم [میشود]
anticipating it پیشبینی اش میکنم [میشود]
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
Have a seat, please! خواهش میکنم بفرمایید !
i suspect him to be a liar گمان میکنم دروغگو باشد
i imagine he is my friend من تصور میکنم او دوست من است
Am I right in thinking ... آیا درست فکر میکنم که ...
i imagine him to be my friend من تصور میکنم که او دوست من است
I've got the munchies. یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
my sentiment toward him انچه من راجع باواحساس میکنم
i rely or your secrecy من به رازداری شما اطمینان میکنم
Am I right in assuming that ...? آیا درست فرض میکنم که ...
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
now nonsense now خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Have a seat, please! خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I'm putting you through now. شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
I think we are out of the woods. <idiom> فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
Ah, what the heck! اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin. اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم.
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
I assume that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
would you mind ringing اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
I premise that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I'll take a leap of faith. من آن را باور میکنم [می پذیرم] [چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
I'm doing it on my own account, not for anyone else. این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
I have a question. من یک سئوال دارم.
I need my e من دوست دارم
I agree. قبول دارم.
I have a headache. من سر درد دارم.
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
i maintain عقیده دارم که ...
i intend to stay here خیال دارم که ...
it is in my recollection یاد دارم
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
my a is 0 years من 04سال دارم
own a house خانهای دارم
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
i wish to stay here میل دارم ...
close the door please خواهش دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i yearn for ارزوی استراحت دارم
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
iam ill bested موقعیت بدی دارم
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i stand to it that جدا عقیده دارم که
i am purposed to go در نظر دارم بروم
i am purposed to go قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
i am busy at the moment اکنون کار دارم
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that سخت گمان دارم که
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
i am thankful to god خدا را شکر میکنم خدا را شکرانه میگویم
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
I like to be friends with you. من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com