English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rentlen دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
Other Matches
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
all-time همیشگی
perpetuance همیشگی
endlessness همیشگی
perennials همیشگی
usual همیشگی
perennial همیشگی
habitual همیشگی
constant همیشگی
perpetual همیشگی
constants همیشگی
eterne همیشگی
permanent همیشگی
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
hobby-horse خواهکار همیشگی
permanency ترتیب همیشگی
permanencies ترتیب همیشگی
continual دائمی همیشگی
everlasting همیشگی دائمی
standing ثابت همیشگی
hobby-horses خواهکار همیشگی
permanent flow بده همیشگی
habitue رونده همیشگی
perpetuating همیشگی کردن
near-constant state of flux تغییر همیشگی
perpetuates همیشگی کردن
permanently بطور همیشگی
feu اجازه همیشگی
perpetuated همیشگی کردن
perdurable همیشگی ابدی
perpetuate همیشگی کردن
eternal جاودانی همیشگی
permanent magnet اهنربای همیشگی
permanence ثبات استمرار همیشگی
hobby-horses فکر و ذکر همیشگی
rente سالواره همیشگی درامدسالیانه
physician in ordinary پزشک رسمی یا همیشگی
hobby-horse فکر و ذکر همیشگی
annuals سالیانه
annum سالیانه
annual سالیانه
annually سالیانه
yearly سالیانه
owners دارنده
owner دارنده
holders دارنده
holder دارنده
annual precipitation بارندگی سالیانه
annual report گزارش سالیانه
annual training اموزش سالیانه
yearly allowance مقرری سالیانه
yearly instalmernts اقساط سالیانه
annuallyy هر ساله سالیانه
p.a مخفف سالیانه
anniversaries سوگواری سالیانه
annuity مستمری سالیانه
annual payment پرداخت سالیانه
anniversary سوگواری سالیانه
per annum هر سالی سالیانه
growth ring دایره سالیانه
year to year fluctuation نوسانات سالیانه
annual payment قسط سالیانه
licencee دارنده پروانه
licentiate دارنده پروانه
This page owner دارنده این برگه
interdictive باز دارنده
bona fide holder دارنده مجاز
bid holder دارنده ضمانتنامه
stater افهار دارنده
policy holder دارنده بیمه
holder نگاه دارنده
enactive مقرر دارنده
upholder نگاه دارنده
holders نگاه دارنده
holders دارنده برات
promulgator اعلام دارنده
holder دارنده برات
licencee دارنده جواز
upholders نگاه دارنده
licensees دارنده مجوز
licensees دارنده پروانه
vociferator اعلام دارنده
licensee دارنده پروانه
termor دارنده حق رقبی
termor دارنده حق عمری
licensee دارنده مجوز
promulgation اعلام دارنده
for keeps برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
snow line خطی که حدبرف همیشگی رامعین میکند
vises فسق و فجور عادت یا خوی همیشگی
vices فسق و فجور عادت یا خوی همیشگی
vice فسق و فجور عادت یا خوی همیشگی
vice- فسق و فجور عادت یا خوی همیشگی
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
miaasl کتاب نماز سالیانه
annals وقایع سالیانه سالنامه
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
quinquagenary پنجاهمین جشن سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annual payment factor ضریب بازپرداخت سالیانه
mass book کتاب نماز سالیانه
anniversaries جشن سالیانه عروسی
annuality factor ضریب مستمر سالیانه
octingentenary or octocen هشتصدمین جشن سالیانه
anniversary جشن سالیانه عروسی
world record holder دارنده رکورد جهانی
titles دارنده عنوان قهرمانی
letterman دارنده معرفی نامه
key concrete بتن نگاه دارنده
have بدست اوردن دارنده
policy holder دارنده بیمه نامه
stabilizer ثابت نگه دارنده
stabilisers ثابت نگه دارنده
strait jackets روپوش باز دارنده
strait jacket روپوش باز دارنده
title دارنده عنوان قهرمانی
loan holder دارنده سهام وام
having بدست اوردن دارنده
annuity حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
mealy-mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
licensee صاحب جواز دارنده پروانه
incarcerator توقیف کننده نگاه دارنده
mealy mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
premonitory تحذیر کننده برحذر دارنده
celebrator نگاه دارنده جشن و عید
licensees صاحب جواز دارنده پروانه
annuitant دریافت دارنده مقرری سالانه
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
peter pence زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
parentalia جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
quater cent nary جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
to settle an a برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
irredeemable paper money پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
phonetic system of spelling اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
encaenia جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
high goal polo چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
bondholder دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
withholding tax مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
isotherm خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
blank endorsement حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
anniversaries مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
quingentenary پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
returned درامد
return درامد
comings in درامد
returns درامد
it wasprologue to the nextmove درامد
emoluments درامد
returning درامد
gainings درامد
makings درامد
earning درامد
admission درامد
income درامد
emolument درامد
earnings درامد
means درامد
total income درامد کل
hatched درامد
total revenue درامد کل
hatches درامد
proceeds درامد
hatch درامد
admissions درامد
prelusion درامد
remunerative پر درامد
revenue درامد
total revenue function تابع درامد کل
transfer income درامد انتقالی
income leakage کسر درامد
stream of income جریان درامد
income leakage نشت درامد
income determination تعیین درامد
total revenue curve منحنی درامد کل
income per capita درامد سرانه
it weighed kilogrammes سه کیلوگرم درامد
revenue function تابع درامد
revenue sources منابع درامد
sinfonia پیش درامد
temporary income درامد موقتی
it scaled kilograms ده کیلوگرم درامد
tax revenue درامد مالیاتی
permanent income درامد دائمی
marginal revenue درامد نهائی
to bring a return درامد دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com