English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
English Persian
licensee دارنده مجوز
licensees دارنده مجوز
Other Matches
licensing مجوز
permission مجوز
licence مجوز
licences مجوز
licenses مجوز
license مجوز
justification مجوز
warrants مجوز
justifications مجوز
warrent مجوز
authority مجوز
warranting مجوز
warranted مجوز
warrant مجوز
owners دارنده
holders دارنده
owner دارنده
holder دارنده
without justification بدون مجوز
withdrawal warrant مجوز برداشت
policy holder دارنده بیمه
upholders نگاه دارنده
promulgator اعلام دارنده
termor دارنده حق رقبی
vociferator اعلام دارنده
termor دارنده حق عمری
licentiate دارنده پروانه
licencee دارنده جواز
bona fide holder دارنده مجاز
bid holder دارنده ضمانتنامه
enactive مقرر دارنده
holders دارنده برات
holders نگاه دارنده
interdictive باز دارنده
This page owner دارنده این برگه
licencee دارنده پروانه
holder دارنده برات
holder نگاه دارنده
stater افهار دارنده
upholder نگاه دارنده
licensee دارنده پروانه
promulgation اعلام دارنده
licensees دارنده پروانه
clearance inwards مجوز ورود کشتی
clearance outwards مجوز خروج کشتی
site license مجوز درون سازمانی
software license مجوز نرم افزار
clearance مجوز دستیابی به یک فایل
warrant ضمانت کردن مجوز
warranted ضمانت کردن مجوز
warranting ضمانت کردن مجوز
warrants ضمانت کردن مجوز
strait jackets روپوش باز دارنده
world record holder دارنده رکورد جهانی
letterman دارنده معرفی نامه
titles دارنده عنوان قهرمانی
strait jacket روپوش باز دارنده
loan holder دارنده سهام وام
policy holder دارنده بیمه نامه
key concrete بتن نگاه دارنده
have بدست اوردن دارنده
title دارنده عنوان قهرمانی
having بدست اوردن دارنده
stabilisers ثابت نگه دارنده
stabilizer ثابت نگه دارنده
sanctions مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction مجوز جریمه ضمانت اجرا
premonitory تحذیر کننده برحذر دارنده
mealy-mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
annuitant دریافت دارنده مقرری سالانه
licensee صاحب جواز دارنده پروانه
celebrator نگاه دارنده جشن و عید
incarcerator توقیف کننده نگاه دارنده
licensees صاحب جواز دارنده پروانه
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
mealy mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
authorization مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
authorisations مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
run duration مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
rentlen دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
browse جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browsed جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
irredeemable paper money پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
bondholder دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
high goal polo چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
blank endorsement حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
ATC مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
signatures کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
export licence جواز صدور مجوز صدور
share holder دارنده سهام صاحب سهام
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com