English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English Persian
tisane داروهای جوشانده
Other Matches
coction جوشانده
sodden جوشانده
parboils جوشانده کردن
parboiling جوشانده کردن
parboiled جوشانده کردن
parboil جوشانده کردن
Hard-boiled egg. تخم مرغ سفت ( جوشانده )
boiled eggs تخم مرغ اب پزیا جوشانده
tortellini خوراک رشته فرنگی پر ازچاشنی جوشانده
hallucinogenic drugs داروهای توهم زا
energetics داروهای محرک
tricyclic drugs داروهای سه حلقهای
narcotics داروهای مخدر
depressant drugs داروهای کندساز
analgesics داروهای دردزا
psychic energizer داروهای محرک
antianxiety drugs داروهای ضد اضطراب
tisane داروهای خیسانده
analgetics داروهای دردزا
panada نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
panade نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
psychotropic drugs داروهای روان گردان
psychedelic وابسته به داروهای توهم زا
toxicology مبحث داروهای سمی
psychotomimetics داروهای روان پریشی زا
analeptics داروهای محرک اعصاب
ataractic drugs داروهای ارام بخش
neuroleptics داروهای ارام بخش
emmenagogue داروهای ازدیاد قاعدگی
hypnotic drugs داروهای خواب اور
hypnotics داروهای خواب اور
internist متخصص داروهای درونی
psychedelic drugs داروهای روان پریشی زا
soy سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
kedgeree خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
anaphrodisia داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
they rate as tonic drugs انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
doping نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
Babies should be classified as antidepressants. نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com