Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
anesthetic
داروی بی هوشی بی هوش کننده
Other Matches
detergent
داروی پاک کننده
ataraxic
داروی ارام کننده
ataractic
داروی ارام کننده
detergents
داروی پاک کننده
psychoactive drug
داروی فعال کننده روان
calefacient
داروی گرم کننده گرمی ده
tetanic
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
intelligential
هوشی
noetic
هوشی
intellective
هوشی
unintelligence
بی هوشی
retardation
کم هوشی
anesthesiology
علم بی هوشی
mental
مغزی هوشی
acuity
تیز هوشی
anesthesiology
مبحث بی هوشی
acumen
تیز هوشی
otis self administring test of
خودازمای هوشی اوتیس
memortial
وابسته به حافظه هوشی
stanford binet intelligence scale
مقیاس هوشی استانفورد-بینه
wechsler adult intelligence scale
مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
leiter adult intelligence scale
مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
Ho Chi Minh City
شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
wppsi
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
wetware
مغزانسان , هوشی که نرم افزاری می نویسد که با سخت افزار استفاده شود
febrifnge
داروی تب بر
antifebrine
داروی تب بر
antipyretic
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
pulmonic
داروی شش
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
galenical
داروی گیاهی
patent medicine
داروی اسپسیالیته
gossypium
داروی فشار
antidepressive
داروی ضد افسردگی
psychedelic
داروی توهم زا
tickicide
داروی کنه کش
aperient
داروی ملین
drugs
داروی مخدر
rubella
داروی محمره
patent medicine
داروی اختصاصی
patent medicines
داروی اسپسیالیته
galactopoietic
داروی شیرزا
toxicant
داروی سمی
pain killer
داروی درد کش
corrobrant
داروی نیروبخش
patent medicines
داروی اختصاصی
stimulant drug
داروی محرک
eyewash
داروی چشم
jalap
داروی مسهل
drugging
داروی مخدر
drugged
داروی مخدر
anesthetic
داروی بیهوشی
roborant
داروی نیروبخش
liverwort
داروی جگر
nepenthes
داروی غمزدا
nepenthe
داروی غمزدا
allheal
داروی هر درد
all heal
داروی هردرد
digestant
داروی گوارنده
miticide
داروی موش کش
eye wash
داروی چشم
anesthetic
داروی بیحسی
drug
داروی مخدر
antiparalytic
داروی ضدفلج
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
antihistamine
داروی ضد هیستامین
antidepressant
داروی ضد افسردگی
obstruent
داروی قابض
narcitic
داروی مخدر
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
depilatory
داروی ازاله مو
downers
داروی مسکن
sedatives
داروی مسکن
sedative
داروی مسکن
anorexic
داروی اشتها کم کن
haematogen
داروی خون زا
bute
داروی ضد درد
wormroot
داروی ضد کرم
vomitoryt
داروی قی اور
downer
داروی مسکن
relaxant
داروی بیحالی
carminative
داروی ضد نفخ
cholagogue
داروی زرداب کش
cephalalgic
داروی سردرد
pep pill
داروی انگیزان
ataractic
داروی مسکن
psoric
داروی جرب
wormseed
داروی ضد کرم
ataraxic
داروی مسکن
anodyne
داروی دردزا
pep pills
داروی انگیزان
psychoactive drug
داروی روانگردان
cure-all
داروی همه درد
downer
داروی خواب آور
injection
داروی تزریق کردنی
cure-alls
داروی همه درد
vomitive
برگرداننده داروی قی اور
astringent
سفت داروی قابض
antiphlogistic
داروی اماس نشان
aphrodisiac
داروی مقوی غرایزجنسی
escharotic
داروی سوزاننده یا خشکاننده
dopes
اگاهی داروی مخدر
dope
اگاهی داروی مخدر
sudatory
داروی عرق اور
aphrodisiacs
داروی مقوی غرایزجنسی
anaesthesia
بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetic
بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
odontalgic
داروی دندان درد
anesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
alleviative
داروی تسکین دهنده
narcotize
داروی مسکن دادن
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
narcotism
اثر داروی مخدر
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
acopon
داروی نیرو بخش
downers
داروی خواب آور
overdose
داروی بیش از حد لزوم
splenetic
اسپرزی داروی اسپرز
patent medicine
داروی ثبت شده
panaceas
داروی همه درد
panacea
داروی همه درد
ophthalmic
داروی چشم درد
patent medicines
داروی ثبت شده
salve
داروی تسکین دهنده
haemostatic
داروی خون بند
restrictive
داروی پیش گیر
truth drug
داروی کشف حقیقت
parturifacient
داروی درد تند کن
emetics
داروی استفراغ اور
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
narcitic
داروی خواب اور
elixir of life
داروی زندگی بخش
permissible dosage
میزان داروی مجاز
psychedelic
داروی روان گردان
soporific
داروی خواب اور
emetic
داروی استفراغ اور
tonic medicine
داروی نیرو بخش یامقوی
galenical
دوای نباتی داروی جالینوسی
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
sternutator
داروی عطسه واشک اور
to drug somebody
به کسی داروی مخدر دادن
suppressant
داروی جلوگیر
[مثال اشتها]
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
agglutinant
چسب داروی جوش دهنده
hydragogue
داروی پیشاب اور یادافع اب
elaterium
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
styptic
داروی بند اور خون
toxins
ترکیب زهردار داروی سمی
arcanum
راز کیمیاگری داروی سری
sympathomimetic drug
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
disinfectant
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
mercurochrome
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
toxin
ترکیب زهردار داروی سمی
herb doctor
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
methadon
داروی ارام بخش ومخدرومسکن درد
kaoline
داروی اسهال بفرمول 9O 2Si 2Al4H
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
to overdose a patient
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
patent medicine
داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicines
داروی دارای جواز وزارت بهداری
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
totaquina
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
quassia
یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
placebo
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
helleborism
معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
totaquine
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
dispensary
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
kaolin
خاک چینی داروی اسهال بفرمول 9O2Si 2Al 4H
dispensaries
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
placebos
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com