Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
salve
داروی تسکین دهنده
alleviative
داروی تسکین دهنده
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
Other Matches
sedate
تسکین دهنده
sedated
تسکین دهنده
sedates
تسکین دهنده
sedating
تسکین دهنده
sooth
تسکین دهنده
quencher
تسکین دهنده
pacificator
تسکین دهنده
antalgic
تسکین دهنده
propitiator
تسکین دهنده
palliator
تسکین دهنده
pacifiers
تسکین دهنده پستانک
pacifier
تسکین دهنده پستانک
salve
مرهم تسکین دهنده
anodyne
تسکین دهنده مسکن
remittent
تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
soothing
ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
agglutinant
چسب داروی جوش دهنده
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
palliation
تسکین
mitigation
تسکین
conciliation
تسکین
mollification
تسکین
solace
تسکین
relief
تسکین
sedation
تسکین
allayment
تسکین
assuagement
تسکین
appeasement
تسکین
placation
تسکین
alleviation
تسکین
salve
تسکین دادن
unappeasable
تسکین نیافتنی
pacifies
تسکین دادن
propitiate
تسکین دادن
placative
تسکین پذیر
pacification
تسکین دادن
pacifying
تسکین دادن
soothe
تسکین دادن
propitiating
تسکین دادن
propitiates
تسکین دادن
pacified
تسکین دادن
propitiated
تسکین دادن
quietening
تسکین دادن
pacify
تسکین دادن
placating
تسکین دادن
mollified
تسکین دادن
soothed
تسکین دادن
quietens
تسکین دادن
mollify
تسکین دادن
quietened
تسکین دادن
quieten
تسکین دادن
relievable
تسکین دادنی
relieving anode
اند تسکین
mollifying
تسکین دادن
mollifies
تسکین دادن
palliate
تسکین دادن
pacifiable
تسکین پذیر
placate
تسکین دادن
placated
تسکین دادن
temporalize
تسکین دادن
insatiability
تسکین ناپذیری
placates
تسکین دادن
soothes
تسکین دادن
easing
تسکین
[درد]
appeaser
تسکین بخش
palliation
تسکین
[درد]
easement
تسکین
[درد]
appeasable
قابل تسکین
alleviation
تسکین
[درد]
relief
[from pain]
تسکین
[درد]
abatement
[of pain]
تسکین
[درد]
placebos
مایه تسکین
placebo
مایه تسکین
propitiatory
وابسته به تسکین یا دلجویی
quelled
سرکوبی کردن تسکین دادن
quelling
سرکوبی کردن تسکین دادن
quell
سرکوبی کردن تسکین دادن
pacifying
ارام کردن تسکین دادن
pacify
ارام کردن تسکین دادن
pacifies
ارام کردن تسکین دادن
pacified
ارام کردن تسکین دادن
quells
سرکوبی کردن تسکین دادن
smooth
ارام کردن تسکین دادن
immitigable
سبک نشدنی تسکین ندادنی
smooths
ارام کردن تسکین دادن
smoothest
ارام کردن تسکین دادن
smoothed
ارام کردن تسکین دادن
quiet
ارام کردن تسکین دادن
appeased
ساکت کردن تسکین دادن
implacability
تسکین ناپذیری کینه توزی
appeases
ساکت کردن تسکین دادن
propitiable
قابل تسکین استمالت پذیر
appeasing
ساکت کردن تسکین دادن
appease
ساکت کردن تسکین دادن
quietest
ارام کردن تسکین دادن
inappeasable
غیر قابل تسکین قانع نشدنی
antifebrine
داروی تب بر
antipyretic
داروی تب بر
febrifnge
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
pulmonic
داروی شش
miticide
داروی موش کش
nepenthes
داروی غمزدا
obstruent
داروی قابض
roborant
داروی نیروبخش
nepenthe
داروی غمزدا
pain killer
داروی درد کش
anodyne
داروی دردزا
narcitic
داروی مخدر
psoric
داروی جرب
eyewash
داروی چشم
psychoactive drug
داروی روانگردان
rubella
داروی محمره
jalap
داروی مسهل
stimulant drug
داروی محرک
liverwort
داروی جگر
aperient
داروی ملین
sedatives
داروی مسکن
anesthetic
داروی بیهوشی
anesthetic
داروی بیحسی
relaxant
داروی بیحالی
patent medicine
داروی اختصاصی
antiparalytic
داروی ضدفلج
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
antihistamine
داروی ضد هیستامین
all heal
داروی هردرد
patent medicine
داروی اسپسیالیته
allheal
داروی هر درد
sedative
داروی مسکن
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
patent medicines
داروی اختصاصی
patent medicines
داروی اسپسیالیته
ataraxic
داروی مسکن
ataractic
داروی مسکن
antidepressant
داروی ضد افسردگی
antidepressive
داروی ضد افسردگی
galactopoietic
داروی شیرزا
wormseed
داروی ضد کرم
bute
داروی ضد درد
anorexic
داروی اشتها کم کن
wormroot
داروی ضد کرم
downer
داروی مسکن
haematogen
داروی خون زا
downers
داروی مسکن
digestant
داروی گوارنده
eye wash
داروی چشم
vomitoryt
داروی قی اور
drug
داروی مخدر
drugged
داروی مخدر
drugging
داروی مخدر
gossypium
داروی فشار
galenical
داروی گیاهی
depilatory
داروی ازاله مو
toxicant
داروی سمی
carminative
داروی ضد نفخ
drugs
داروی مخدر
corrobrant
داروی نیروبخش
cephalalgic
داروی سردرد
psychedelic
داروی توهم زا
pep pills
داروی انگیزان
pep pill
داروی انگیزان
cholagogue
داروی زرداب کش
tickicide
داروی کنه کش
vomitive
برگرداننده داروی قی اور
ataractic
داروی ارام کننده
ataraxic
داروی ارام کننده
overdose
داروی بیش از حد لزوم
panacea
داروی همه درد
ophthalmic
داروی چشم درد
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
panaceas
داروی همه درد
truth drug
داروی کشف حقیقت
antiphlogistic
داروی اماس نشان
splenetic
اسپرزی داروی اسپرز
patent medicine
داروی ثبت شده
astringent
سفت داروی قابض
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
downer
داروی خواب آور
psychedelic
داروی روان گردان
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
elixir of life
داروی زندگی بخش
injection
داروی تزریق کردنی
permissible dosage
میزان داروی مجاز
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
escharotic
داروی سوزاننده یا خشکاننده
restrictive
داروی پیش گیر
detergents
داروی پاک کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com