English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
soporific داروی خواب اور
narcitic داروی خواب اور
Search result with all words
downer داروی خواب آور
downers داروی خواب آور
Other Matches
exsiccative داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant داروی خشکاننده داروی خشکی اور
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
narcolepsy حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
hypnoidal نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
antimalarial داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
dogsleep خواب زودبر خواب دروغی
hypnogogic خواب اور خواب کننده
somnific خواب اور خواب الود
hypnagogic خواب اور خواب کننده
morpheus الهه خواب خواب پرور
dreamier خواب مانند خواب الود
dreamiest خواب مانند خواب الود
dreamy خواب مانند خواب الود
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He is fast asleep. خواب خواب است
pyretic داروی تب بر
pulmonic داروی شش
febrifnge داروی تب بر
antipyretic داروی تب بر
antifebrine داروی تب بر
anesthetic داروی بیهوشی
allheal داروی هر درد
narcitic داروی مخدر
psychoactive drug داروی روانگردان
anesthetic داروی بیحسی
miticide داروی موش کش
liverwort داروی جگر
anticonvulsive داروی ضد تشنج
nepenthe داروی غمزدا
nepenthes داروی غمزدا
stimulant drug داروی محرک
roborant داروی نیروبخش
relaxant داروی بیحالی
eyewash داروی چشم
psoric داروی جرب
pain killer داروی درد کش
obstruent داروی قابض
all heal داروی هردرد
jalap داروی مسهل
antidepressant داروی ضد افسردگی
antidepressive داروی ضد افسردگی
sedatives داروی مسکن
anodyne داروی دردزا
corrobrant داروی نیروبخش
antiparalytic داروی ضدفلج
cephalalgic داروی سردرد
carminative داروی ضد نفخ
patent medicines داروی اختصاصی
aperient داروی ملین
bute داروی ضد درد
ataraxic داروی مسکن
sedative داروی مسکن
digestant داروی گوارنده
antimanic ru داروی ضد شیدایی
cholagogue داروی زرداب کش
haematogen داروی خون زا
gossypium داروی فشار
galenical داروی گیاهی
galactopoietic داروی شیرزا
eye wash داروی چشم
patent medicines داروی اسپسیالیته
patent medicine داروی اختصاصی
patent medicine داروی اسپسیالیته
antihistamine داروی ضد هیستامین
ataractic داروی مسکن
vomitoryt داروی قی اور
psychedelic داروی توهم زا
pep pills داروی انگیزان
pep pill داروی انگیزان
downers داروی مسکن
toxicant داروی سمی
anorexic داروی اشتها کم کن
wormseed داروی ضد کرم
wormroot داروی ضد کرم
downer داروی مسکن
rubella داروی محمره
drugging داروی مخدر
drug داروی مخدر
depilatory داروی ازاله مو
drugs داروی مخدر
tickicide داروی کنه کش
drugged داروی مخدر
haemostatic داروی خون بند
ataraxic داروی ارام کننده
ataractic داروی ارام کننده
narcotize داروی مسکن دادن
astringent سفت داروی قابض
psychedelic داروی روان گردان
antiphlogistic داروی اماس نشان
escharotic داروی سوزاننده یا خشکاننده
antihistamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
patent medicine داروی ثبت شده
elixir of life داروی زندگی بخش
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
patent medicines داروی ثبت شده
sudatory داروی عرق اور
dopes اگاهی داروی مخدر
aphrodisiac داروی مقوی غرایزجنسی
aphrodisiacs داروی مقوی غرایزجنسی
odontalgic داروی دندان درد
injection داروی تزریق کردنی
cure-alls داروی همه درد
cure-all داروی همه درد
permissible dosage میزان داروی مجاز
anaesthesia بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetic بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetics بی حسی داروی بیهوشی
anesthetics بی حسی داروی بیهوشی
emetics داروی استفراغ اور
emetic داروی استفراغ اور
dope اگاهی داروی مخدر
splenetic اسپرزی داروی اسپرز
restrictive داروی پیش گیر
overdoses داروی بیش از حد لزوم
panaceas داروی همه درد
overdose داروی بیش از حد لزوم
detergent داروی پاک کننده
alleviative داروی تسکین دهنده
truth drug داروی کشف حقیقت
panacea داروی همه درد
detergents داروی پاک کننده
salve داروی تسکین دهنده
narcotism اثر داروی مخدر
tranquilizer داروی تسکین دهنده
acopon داروی نیرو بخش
parturifacient داروی درد تند کن
ophthalmic داروی چشم درد
vomitive برگرداننده داروی قی اور
anesthetic داروی بی هوشی بی هوش کننده
agglutinant چسب داروی جوش دهنده
suppressant داروی جلوگیر [مثال اشتها]
calefacient داروی گرم کننده گرمی ده
to drug somebody به کسی داروی مخدر دادن
disinfectant داروی ضد عفونی ماده گندزدا
arcanum راز کیمیاگری داروی سری
mercurochrome داروی ضدعفونی قرمز رنگ
tonic medicine داروی نیرو بخش یامقوی
vulnerary بهبود دهنده داروی زخم
hydragogue داروی پیشاب اور یادافع اب
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
galenical دوای نباتی داروی جالینوسی
psychoactive drug داروی فعال کننده روان
styptic داروی بند اور خون
elaterium داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
sternutator داروی عطسه واشک اور
toxins ترکیب زهردار داروی سمی
toxin ترکیب زهردار داروی سمی
sympathomimetic drug داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
methadon داروی ارام بخش ومخدرومسکن درد
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
kaoline داروی اسهال بفرمول 9O 2Si 2Al4H
to overdose a patient داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
tetanic داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
patent medicine داروی دارای جواز وزارت بهداری
herb doctor پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
patent medicines داروی دارای جواز وزارت بهداری
fly amanita یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
quassia یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
totaquina داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
dispensaries محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
lupulin خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
dispensary محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
placebos دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
placebo دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
kaolin خاک چینی داروی اسهال بفرمول 9O2Si 2Al 4H
helleborism معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
benzocaine ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
noctambulism خواب
watchfulness بی خواب
asleep خواب
shut-eye خواب
floor gully کف خواب
isocline هم خواب
post dormitum پس خواب
bedfellows هم خواب
noctambulation خواب
dreaming خواب
dreams خواب
naps خواب
bedfellow هم خواب
napping خواب
napped خواب
sleep خواب
sleeps خواب
dreamed خواب
sleeping خواب
sleepless بی خواب
dream خواب
nap خواب
pajama لباس خواب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com