Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
elixir of life
داروی زندگی بخش
Other Matches
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
it is impossible to live there
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
antipyretic
داروی تب بر
antifebrine
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
febrifnge
داروی تب بر
pulmonic
داروی شش
pain killer
داروی درد کش
allheal
داروی هر درد
nepenthes
داروی غمزدا
nepenthe
داروی غمزدا
obstruent
داروی قابض
antidepressive
داروی ضد افسردگی
all heal
داروی هردرد
antidepressant
داروی ضد افسردگی
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
anesthetic
داروی بیهوشی
anesthetic
داروی بیحسی
narcitic
داروی مخدر
eyewash
داروی چشم
psoric
داروی جرب
psychoactive drug
داروی روانگردان
toxicant
داروی سمی
downers
داروی مسکن
patent medicine
داروی اسپسیالیته
patent medicine
داروی اختصاصی
patent medicines
داروی اختصاصی
vomitoryt
داروی قی اور
downer
داروی مسکن
wormroot
داروی ضد کرم
patent medicines
داروی اسپسیالیته
pep pill
داروی انگیزان
pep pills
داروی انگیزان
sedatives
داروی مسکن
relaxant
داروی بیحالی
roborant
داروی نیروبخش
psychedelic
داروی توهم زا
stimulant drug
داروی محرک
wormseed
داروی ضد کرم
anodyne
داروی دردزا
tickicide
داروی کنه کش
anorexic
داروی اشتها کم کن
corrobrant
داروی نیروبخش
cholagogue
داروی زرداب کش
cephalalgic
داروی سردرد
carminative
داروی ضد نفخ
liverwort
داروی جگر
bute
داروی ضد درد
miticide
داروی موش کش
ataraxic
داروی مسکن
jalap
داروی مسهل
galenical
داروی گیاهی
rubella
داروی محمره
haematogen
داروی خون زا
galactopoietic
داروی شیرزا
eye wash
داروی چشم
sedative
داروی مسکن
digestant
داروی گوارنده
aperient
داروی ملین
drugged
داروی مخدر
drug
داروی مخدر
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
depilatory
داروی ازاله مو
drugging
داروی مخدر
gossypium
داروی فشار
ataractic
داروی مسکن
antiparalytic
داروی ضدفلج
drugs
داروی مخدر
antihistamine
داروی ضد هیستامین
haemostatic
داروی خون بند
narcitic
داروی خواب اور
aphrodisiacs
داروی مقوی غرایزجنسی
anaesthesia
بی حسی داروی بیهوشی
aphrodisiac
داروی مقوی غرایزجنسی
sudatory
داروی عرق اور
anaesthetic
بی حسی داروی بیهوشی
vomitive
برگرداننده داروی قی اور
ataractic
داروی ارام کننده
detergents
داروی پاک کننده
detergent
داروی پاک کننده
anaesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
anesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
dopes
اگاهی داروی مخدر
restrictive
داروی پیش گیر
dope
اگاهی داروی مخدر
permissible dosage
میزان داروی مجاز
narcotize
داروی مسکن دادن
acopon
داروی نیرو بخش
narcotism
اثر داروی مخدر
splenetic
اسپرزی داروی اسپرز
alleviative
داروی تسکین دهنده
astringent
سفت داروی قابض
escharotic
داروی سوزاننده یا خشکاننده
parturifacient
داروی درد تند کن
antiphlogistic
داروی اماس نشان
ataraxic
داروی ارام کننده
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
truth drug
داروی کشف حقیقت
odontalgic
داروی دندان درد
patent medicine
داروی ثبت شده
injection
داروی تزریق کردنی
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
cure-alls
داروی همه درد
psychedelic
داروی روان گردان
soporific
داروی خواب اور
emetic
داروی استفراغ اور
emetics
داروی استفراغ اور
salve
داروی تسکین دهنده
panaceas
داروی همه درد
downers
داروی خواب آور
ophthalmic
داروی چشم درد
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
panacea
داروی همه درد
patent medicines
داروی ثبت شده
cure-all
داروی همه درد
overdose
داروی بیش از حد لزوم
downer
داروی خواب آور
styptic
داروی بند اور خون
agglutinant
چسب داروی جوش دهنده
disinfectant
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
elaterium
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
to drug somebody
به کسی داروی مخدر دادن
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
sternutator
داروی عطسه واشک اور
psychoactive drug
داروی فعال کننده روان
sympathomimetic drug
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
hydragogue
داروی پیشاب اور یادافع اب
mercurochrome
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
toxins
ترکیب زهردار داروی سمی
toxin
ترکیب زهردار داروی سمی
galenical
دوای نباتی داروی جالینوسی
arcanum
راز کیمیاگری داروی سری
anesthetic
داروی بی هوشی بی هوش کننده
tonic medicine
داروی نیرو بخش یامقوی
suppressant
داروی جلوگیر
[مثال اشتها]
calefacient
داروی گرم کننده گرمی ده
methadon
داروی ارام بخش ومخدرومسکن درد
kaoline
داروی اسهال بفرمول 9O 2Si 2Al4H
to overdose a patient
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
herb doctor
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
tetanic
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
patent medicine
داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicines
داروی دارای جواز وزارت بهداری
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
dispensary
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
totaquina
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
dispensaries
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
placebos
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
quassia
یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
kaolin
خاک چینی داروی اسهال بفرمول 9O2Si 2Al 4H
helleborism
معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
placebo
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
existences
زندگی
life
زندگی
existence
زندگی
habitancy
زندگی
lives
زندگی
habitance
زندگی
vita
زندگی
wile a
در زندگی
vivification
زندگی
lives of great men
زندگی
lifeline
خط زندگی
lifelines
خط زندگی
togetherness
زندگی با هم
eau de vie
اب زندگی
living
زندگی
intravitam
در زمان زندگی
life style
سبک زندگی
life sustenance
گذران زندگی
life motto
شعار زندگی
lifeway
طرز زندگی
hutment
زندگی در کلبه
livable
قابل زندگی
intravital
در زمان زندگی
living standard
سطح زندگی
incertitude
ناپایداری زندگی
level of living
سطح زندگی
happy life
زندگی اسوده
happy life
زندگی باخوشدل
life chance
مجال زندگی
life cycle
دوره زندگی
he lives on air
زندگی میکند
life experiences
تجارب زندگی
life history
تاریخچه زندگی
life instinct
غریزه زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com