Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
calefacient
داروی گرم کننده گرمی ده
Other Matches
detergent
داروی پاک کننده
ataraxic
داروی ارام کننده
detergents
داروی پاک کننده
ataractic
داروی ارام کننده
psychoactive drug
داروی فعال کننده روان
anesthetic
داروی بی هوشی بی هوش کننده
tetanic
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
mugginess
گرمی
warmly
به گرمی
reliance
دل گرمی
heat
گرمی
zing
گرمی
ardor
گرمی
heats
گرمی
fervour
گرمی
hotness
گرمی
ruts
گرمی
glowed
گرمی
ardour
گرمی
glows
گرمی
glow
گرمی
fieriness
گرمی
warmth
گرمی
fervor
گرمی
rut
گرمی
cordiality
گرمی
fervency
گرمی
ebullience
گرمی و نشاط
gramme equivalent
هم ارز گرمی
mettle
گرمی غیرت
gram equivalent
هم ارز گرمی
stewing
گرمی داغی
i rest upon your promise
پشت گرمی
stews
گرمی داغی
stewed
گرمی داغی
fervidity
گرمی زیاد
fervidness
گرمی زیاد
stew
گرمی داغی
tepefaction
نیم گرمی
tepidity
نیم گرمی
prickly heat
گرمی دانه
zeal
گرمی تعصب
Chess is my pastim (hobby).
سر گرمی من شطرنج است
with open arms
<idiom>
با گرمی استفاده کردن
trust
اطمینان پشت گرمی
pyrogenic
گرمازا گرمی بخش
trusts
پشت گرمی داشتن به
trusts
اطمینان پشت گرمی
trusted
پشت گرمی داشتن به
trusted
اطمینان پشت گرمی
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
pyrogenous
گرمازا گرمی بخش
gram atomic weight
وزن گرمی اتم
gram equivalent weight
وزن گرمی هم ارز
trust
پشت گرمی داشتن به
eruption of rash
درامدن گرمی دانه
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
leans
خم شدن پشت گرمی داشتن
leaned
خم شدن پشت گرمی داشتن
He is a warn blooded person.
آدم خون گرمی است
warm up
دست گرمی بازی کردن
He has a delightful touch on the guitar .
گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
lean
خم شدن پشت گرمی داشتن
sales talk
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
horse trade
بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
To be a good conversationalist .
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
cambric tea
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
pulmonic
داروی شش
antipyretic
داروی تب بر
antifebrine
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
febrifnge
داروی تب بر
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
depilatory
داروی ازاله مو
drugging
داروی مخدر
ataraxic
داروی مسکن
vomitoryt
داروی قی اور
carminative
داروی ضد نفخ
psoric
داروی جرب
haematogen
داروی خون زا
stimulant drug
داروی محرک
drugged
داروی مخدر
drug
داروی مخدر
corrobrant
داروی نیروبخش
patent medicine
داروی اختصاصی
eye wash
داروی چشم
patent medicine
داروی اسپسیالیته
liverwort
داروی جگر
psychoactive drug
داروی روانگردان
toxicant
داروی سمی
cephalalgic
داروی سردرد
jalap
داروی مسهل
cholagogue
داروی زرداب کش
patent medicines
داروی اختصاصی
patent medicines
داروی اسپسیالیته
bute
داروی ضد درد
rubella
داروی محمره
gossypium
داروی فشار
galenical
داروی گیاهی
ataractic
داروی مسکن
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
antiparalytic
داروی ضدفلج
aperient
داروی ملین
nepenthe
داروی غمزدا
nepenthes
داروی غمزدا
relaxant
داروی بیحالی
anodyne
داروی دردزا
wormseed
داروی ضد کرم
antihistamine
داروی ضد هیستامین
antidepressive
داروی ضد افسردگی
miticide
داروی موش کش
anesthetic
داروی بیحسی
galactopoietic
داروی شیرزا
anorexic
داروی اشتها کم کن
roborant
داروی نیروبخش
downers
داروی مسکن
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
antidepressant
داروی ضد افسردگی
narcitic
داروی مخدر
wormroot
داروی ضد کرم
downer
داروی مسکن
sedatives
داروی مسکن
digestant
داروی گوارنده
allheal
داروی هر درد
all heal
داروی هردرد
anesthetic
داروی بیهوشی
drugs
داروی مخدر
psychedelic
داروی توهم زا
pep pills
داروی انگیزان
pain killer
داروی درد کش
pep pill
داروی انگیزان
tickicide
داروی کنه کش
eyewash
داروی چشم
sedative
داروی مسکن
obstruent
داروی قابض
panaceas
داروی همه درد
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
astringent
سفت داروی قابض
dopes
اگاهی داروی مخدر
downer
داروی خواب آور
escharotic
داروی سوزاننده یا خشکاننده
dope
اگاهی داروی مخدر
panacea
داروی همه درد
psychedelic
داروی روان گردان
sudatory
داروی عرق اور
emetic
داروی استفراغ اور
soporific
داروی خواب اور
splenetic
اسپرزی داروی اسپرز
vomitive
برگرداننده داروی قی اور
restrictive
داروی پیش گیر
cure-all
داروی همه درد
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
ophthalmic
داروی چشم درد
truth drug
داروی کشف حقیقت
injection
داروی تزریق کردنی
downers
داروی خواب آور
elixir of life
داروی زندگی بخش
emetics
داروی استفراغ اور
cure-alls
داروی همه درد
alleviative
داروی تسکین دهنده
anaesthesia
بی حسی داروی بیهوشی
permissible dosage
میزان داروی مجاز
patent medicine
داروی ثبت شده
aphrodisiac
داروی مقوی غرایزجنسی
patent medicines
داروی ثبت شده
anesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetic
بی حسی داروی بیهوشی
parturifacient
داروی درد تند کن
acopon
داروی نیرو بخش
haemostatic
داروی خون بند
overdose
داروی بیش از حد لزوم
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
odontalgic
داروی دندان درد
salve
داروی تسکین دهنده
antiphlogistic
داروی اماس نشان
narcotize
داروی مسکن دادن
narcotism
اثر داروی مخدر
narcitic
داروی خواب اور
aphrodisiacs
داروی مقوی غرایزجنسی
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
to drug somebody
به کسی داروی مخدر دادن
agglutinant
چسب داروی جوش دهنده
sympathomimetic drug
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
hydragogue
داروی پیشاب اور یادافع اب
suppressant
داروی جلوگیر
[مثال اشتها]
arcanum
راز کیمیاگری داروی سری
elaterium
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
disinfectant
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
mercurochrome
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
sternutator
داروی عطسه واشک اور
tonic medicine
داروی نیرو بخش یامقوی
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
galenical
دوای نباتی داروی جالینوسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com