Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fairy tale
داستان باور نکردنی
fairy tales
داستان باور نکردنی
Other Matches
unbelievable
باور نکردنی
incredible
باور نکردنی
to be left in disbelief
<idiom>
باور نکردنی بودن
inconceivable
غیر قابل ادراک باور نکردنی
this story is improbable
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
unquestioning
رد نکردنی
irrecusable
رد نکردنی
inextricable
حل نکردنی
indecipherable
حل نکردنی
unquestionable
رد نکردنی
inapplicable
تطبیق نکردنی
irreprovable
بی گناه رد نکردنی
inexplicable
روشن نکردنی
inextinguishable
مستهلک نکردنی
reproachless
ملامت نکردنی
irrepealable
لغو نکردنی
irrepealable
فسخ نکردنی
irreprehensible
سرزنش نکردنی
reproachless
سرزنش نکردنی
inconceivable
تصور نکردنی
unwarrantable
توجیه نکردنی
inviolable
غصب نکردنی
irreprehensible
ملامت نکردنی
indefeasible
لغو نکردنی
irreproachable
ملامت نکردنی
incomprehensible
درک نکردنی
indefectible
عیب نکردنی
impenetrable
درک نکردنی
indefeasibility
لغو نکردنی
indeclinable
پرهیز نکردنی
inconsumable
مصرف نکردنی
insuperable
برطرف نکردنی
indecipherable
کشف نکردنی
unwarranted
توجیه نکردنی
irrepressible
جلوگیری نکردنی
incogitable
درک نکردنی
irreproachable
سرزنش نکردنی
flat
ثابت یا تغییر نکردنی
imperceptible
نفهمیدنی درک نکردنی
flattest
ثابت یا تغییر نکردنی
irrepleviable
رفع توقیف نکردنی
intangible
بغرنج درک نکردنی
inadmissible
ناپسندیده تصدیق نکردنی
irreplevisable
رفع توقیف نکردنی
belief
باور
credence
باور
sceptical
کم باور
sceptically
کم باور
irreclaimable
بازیافت نکردنی درست نشدنی
indivertible
انحراف نا پذیر منحرف نکردنی
inextensible
بسط نا پذیر منقرض نکردنی
indefensible
غیرقابل اعتذار تصدیق نکردنی
inexpugnable
حمله نا پذیر منقرض نکردنی
inexpiable
مرمت ناپذیر جبران نکردنی
disbelieving
باور نکردن
believe
باور کردن
believed
باور کردن
believes
باور کردن
to take in
باور کردن
tell it to the marines (Sweeney)
<idiom>
باور نمیکنم
show me
دیر باور
pushover
زود باور
disbelieves
باور نکردن
disbelieved
باور نکردن
disbelieve
باور نکردن
credible
باور کردنی
hard of belief
دیر باور
believable
باور کردنی
costive of belief
دیر باور
untutored
زود باور
fall guys
زود باور
fall guy
زود باور
incredulous
دیر باور
inconvincible
اقناع نکردنی شخص متقاعد نشدنی
unbelievin
بی اعتقاد دیر باور
likly
باور کردنی احتمالی
to put
[place]
credence in something
به چیزی باور کردن
unbelievers
بی اعتقاد دیر باور
to give credence to something
به چیزی باور کردن
likely
باور کردنی احتمالی
Seeing is believing .
<proverb>
دیدن,باور کردن .
likeliest
باور کردنی احتمالی
likelier
باور کردنی احتمالی
unbelievable
غیر قابل باور
unbeliever
بی اعتقاد دیر باور
probable
باور کردنی امر احتمالی
putty
ادم ساده وزود باور
to believe in somebody
[something]
باور کردن کسی را
[چیزی را]
i'm sure i did not mean it
باور کنیدمقصودم این نبود
to be incredulous of anything
چیزیرا دیر باور کردن
truster
باور کننده امانت گذار
I was a fool ( naïve enough) to believe her .
من را بگه که حرفهایش را باور کردم
I dont believe a word of it ! A likely story ! Tell that to the marines!
تو گفتی ومنهم باور کردن !
assoil
اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
an incredulous smile
لبخندی که نشانه باور نکردن باشد
gull
ادم ساده لوح و زود باور
gulls
ادم ساده لوح و زود باور
You must be joking (kidding).
شوخی می کنی ( منکه باور ندارم )
Give the benefit of the doubt
<idiom>
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
I'll take a leap of faith.
من آن را باور میکنم
[می پذیرم]
[چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
story
داستان
fables
داستان
fable
داستان
tale
داستان
tales
داستان
anecdotage
داستان
apologue
داستان
conte
داستان
marchen
داستان
novella
داستان
storybook
داستان نامه
storybook
کتاب داستان
fairy tales
داستان جن و پری
fairy tale
داستان جن و پری
in a narrative style
بسبک داستان
to invent stories
داستان ساختن
novelet
داستان کوتاه
hermitically
هلوان داستان
underplot
داستان فرعی
fictionist
داستان نویس
to spin yarns
داستان ساختن
epitasis
حداعلای داستان
narrator
گوینده داستان
make-up
داستان ساختگی
catastrophe
عاقبت داستان
short stories
داستان کوتاه
catastrophes
عاقبت داستان
whodunnits
داستان پلیسی
narrative
داستان داستانسرایی
whodunits
داستان پلیسی
whodunit
داستان پلیسی
narratives
داستان داستانسرایی
novel
کتاب داستان
narration
داستان داستانسرایی
narrators
گوینده داستان
storytellers
داستان سرا
storyteller
داستان سرا
flashbacks
بازگوی داستان
flashback
بازگوی داستان
heroes
پهلوان داستان
novels
کتاب داستان
novelette
داستان کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
decameron
داستان نامه
hero
پهلوان داستان
conte
داستان کوتاه
fiction
داستان اختراع
fictions
داستان اختراع
an interesting story
داستان با مزه
an iliad of woes
داستان بدبختبی
episode
داستان فرعی
short story
داستان کوتاه
episodes
داستان فرعی
parables
داستان اخلاقی
parable
داستان اخلاقی
fictionalizes
بصورت داستان دراوردن
sob story
<idiom>
داستان اشک آور
That's not so!
داستان اینطوری نیست!
fictionalises
بصورت داستان دراوردن
fictionalises
داستان سرایی کردن
fictionalising
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
داستان سرایی کردن
fictionalize
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
داستان سرایی کردن
fictionalizes
داستان سرایی کردن
fictionalize
داستان سرایی کردن
fictionalised
داستان سرایی کردن
sob story
داستان گریه اور
sob stories
داستان گریه اور
personages
شخصیت بازیگران داستان
personage
شخصیت بازیگران داستان
story
اشکوب داستان گفتن
story
بصورت داستان در اوردن
fictionalised
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
داستان سرایی کردن
novelistic
وابسته به داستان و رمان
novelize
بشکل داستان در اوردن
catastrophical
مربوط به عاقبت داستان
ruise
شایعات داستان ساختگی
serialist
داستان نویس سریال
fictionize
داستان سرایی کردن
cliff-hangers
مطلب یا داستان جالب
anecdotal evidence
شواهد داستان گونه
donnee
موضوع داستان یا درام
story recall test
ازمون یاداوری داستان
science fiction
داستان تخیلی علمی
fictionize
بصورت داستان دراوردن
cliff hanger
مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger
مطلب یا داستان جالب
invention of a false story
جعل داستان دروغی
cartoons
تصویر مضحک داستان مصور
cartoon
تصویر مضحک داستان مصور
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
make up
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
iliad
داستان حماسی منسوب به هومر
heroine
زنی که قهرمان داستان باشد
tracts
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tract
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com