English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
English Persian
antasthmatic دافع تنگی نفس
Other Matches
straitenced circumstances تنگی
strictures تنگی
stricture تنگی
desolation تنگی
constriction تنگی
constrictions تنگی
tightness تنگی
coarctation تنگی
gloom دل تنگی
scantiness تنگی
narrowness تنگی
drouth تنگی
repeller دافع
hydragogue دافع اب
expulsive دافع
water repellent دافع اب
dejectory دافع
water proof دافع اب
ejaculatory دافع
loathsome دافع
propulsive دافع
eductor دافع
preclusive دافع
waterproof دافع اب
repellents دافع
repulsive دافع
waterproofs دافع اب
waterproofed دافع اب
repellent دافع
narrow minddedness نظر تنگی
asthma تنگی نفس
coarctation تنگی مهبل
narrow circumstances تنگی سختی
pursiness تنگی نفس
antasthmatic ضد تنگی نفس
in low water در تنگی مالی
dyspnea تنگی نفس
time trouble تنگی وقت
stenosis تنگی مجرا
asthma نفس تنگی
niggardiness چشم تنگی
necking تنگی مقطع
muzzle brake دافع دهانه
icteric دافع یرقان
bechic دافع سرفه
preventively بطور دافع
exterminators دافع حشرات
buffer body بدنه دافع
recoil cylinder استوانه دافع
forbidding دافع ناخوانده
self repelling دافع همدیگر
recoil system سیستم دافع
exterminator دافع حشرات
bombproof دافع بمب
narrow mindedly از روی نظر تنگی
phimosis تنگی ختنه گاه
droughts خشک سالی تنگی
phimosis تنگی غلاف حشفه
to stint oneself تنگی بخود دادن
drought خشک سالی تنگی
antasthmatic دوای تنگی نفس
short winded دارای تنگی نفس
stenosed مبتلا به تنگی نفس
iam in bad خیلی در تنگی هستم
repulsively بطور زننده یا دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
expellant خارج کننده دافع
buffer دافع اطاق خرج
ischuretic دافع حبس پول
acopic دافع خستگی و کوفتگی
larvicide دافع کرم حشره
loathful دافع بیرغبت سازنده
expellent خارج کننده دافع
asthmatics دچار تنگی نفس اسمی
stenosed دچار هرگونه تنگی مجرا
asthmatic دچار تنگی نفس اسمی
to be put to it در فشار یا تنگی واقع شدن
fungicide ماده دافع یا نابودکننده قارچ
rejector دافع دستگاه دفع پارازیت
rejecter دافع دستگاه دفع پارازیت
sledges کشوی عاید و دافع توپ
fungicides ماده دافع یا نابودکننده قارچ
sledge کشوی عاید و دافع توپ
muzzle compensator دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
muzzle bell دافع دهانه شیپوری لوله توپ
dogfights جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
dogfight جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
sleigh درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
dolman جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
bronchial asthma تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
deodorants برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
it is proof against cold سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
insecticidal دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide علف کش داروی دافع علف هرز
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com