English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English Persian
tropic range دامنه استوایی
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
equatorial استوایی
sub-tropical زیر استوایی
equatorial satellite ماهواره استوایی
equatorial telescospe وربین استوایی
tropical year سال استوایی
tropical cyclone چرخه استوایی
subtropics زیر استوایی
equatorial tides جذر و مد استوایی
tropics مناطقگرمسیری استوایی
equatorial climate اقلیم استوایی
Equator ناحیه استوایی
tropical منطقه استوایی
equatorial coordinates مختصات استوایی
equatorial bond پیوند استوایی
doldrums منطقه ارامگان استوایی
equatorial quantum number عدد کوانتومی استوایی
Equatorial Guinea کشور گینهی استوایی
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
aclinic line خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
skirts دامنه
skirted دامنه
skirt دامنه
foot دامنه
amplitude دامنه
talus دامنه
brae دامنه
hillsides دامنه
tails دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
ranged دامنه
range دامنه
ranges دامنه
scope دامنه
mountainside دامنه
slope دامنه
mountainsides دامنه
hillside دامنه
magnitude دامنه
sloped دامنه
slopes دامنه
response amplitude دامنه پاسخ
restriction of range محدودیت دامنه
interval confidence دامنه اطمینان
range of stress دامنه تنش
maximum amplitude دامنه حداکثر
range format قالب دامنه
pulse amplitude دامنه تپش
one tailed test ازمون یک دامنه
range دامنه [ریاضی]
midrange میان دامنه
range name نام دامنه
range of motion دامنه حرکت
range expression عبارت دامنه
talus دامنه تالیوز
scope دامنه رسیدگی
flanking دامنه جناح
flanked دامنه جناح
flank دامنه جناح
ranged دامنه تغییرات
wave amplitude دامنه موج
talus دامنه سنگلاخی
talus meterial واریزه دامنه
tooth flank دامنه دندانه
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
range دامنه تغییرات
tolerances دامنه تغییرات
tolerance دامنه تغییرات
two tailed test ازمون دو دامنه
vibration amplitude دامنه ارتعاش
hillsides دامنه کوه
double amplitude دامنه دوبل
discriminating range دامنه افتراق
combe دامنه تپه
colluvial دامنه کوهی
class interval دامنه طبقه
audio frequency دامنه شنودپذیری
audibility range دامنه شنودپذیری
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
amplitude of oscillation دامنه نوسان
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
criteria range دامنه ملاک
amplitude دامنه بزرگی
am مدولاسیون دامنه
feet پایین دامنه
hillside دامنه کوه
ranges دامنه تغییرات
hill side دامنه تپه
frequency response خم دامنه- بسامد
impluse amplitude دامنه ایمپولز
f.of mountain دامنه کوه
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
lifts بالارو دامنه بالابری
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
lifting بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
modular range دامنه تغییرات مدول
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
purview دامنه شمول قانون
interquartile range دامنه میان چالاکی
foothill تپه دامنه کوه
skirting armor زره دامنه تانک
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
skirts دامنه کوه حومه شهر
ridge پشته تپههای دامنه کوه
ridges پشته تپههای دامنه کوه
skirted دامنه کوه حومه شهر
skirt دامنه کوه حومه شهر
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of bankment دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com