English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (7 milliseconds)
English Persian
criteria range دامنه ملاک
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
landlord ملاک
landlords ملاک
proprietress ملاک
proprietor ملاک
proprietors ملاک
landowner ملاک
proprietresses ملاک
landowners ملاک
criterion ملاک
landholder ملاک
propertied ملاک
laird ملاک اسکاتلندی
lairds ملاک اسکاتلندی
landlords صاحبخانه ملاک
criterion contamination ناخالصی ملاک
landlord صاحبخانه ملاک
squires ملاک عمده
evidence ملاک گواهی
validity criterion ملاک اعتبار
criterion analysis تحلیل ملاک
criterion group گروه ملاک
squire ملاک عمده
accepted number عدد ملاک
laird ملاک خرده مالک
lairds ملاک خرده مالک
lord ملاک حکمروایی کردن
acceptance number عدد ملاک قبول
documented ملاک سندیت دادن
document ملاک سندیت دادن
documenting ملاک سندیت دادن
lords ملاک حکمروایی کردن
franklin ملاک ازاداز طبقه سوم
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
sloped دامنه
hillsides دامنه
magnitude دامنه
slopes دامنه
slope دامنه
mountainside دامنه
foot دامنه
amplitude دامنه
skirts دامنه
skirted دامنه
skirt دامنه
scope دامنه
hillside دامنه
ranged دامنه
range دامنه
ranges دامنه
tails دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
brae دامنه
talus دامنه
mountainsides دامنه
hill side دامنه تپه
frequency response خم دامنه- بسامد
double amplitude دامنه دوبل
midrange میان دامنه
interval confidence دامنه اطمینان
range expression عبارت دامنه
one tailed test ازمون یک دامنه
f.of mountain دامنه کوه
impluse amplitude دامنه ایمپولز
pulse amplitude دامنه تپش
maximum amplitude دامنه حداکثر
range format قالب دامنه
tropic range دامنه استوایی
vibration amplitude دامنه ارتعاش
wave amplitude دامنه موج
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
tooth flank دامنه دندانه
talus meterial واریزه دامنه
range name نام دامنه
range of motion دامنه حرکت
range of stress دامنه تنش
two tailed test ازمون دو دامنه
response amplitude دامنه پاسخ
restriction of range محدودیت دامنه
talus دامنه تالیوز
talus دامنه سنگلاخی
range دامنه [ریاضی]
flanked دامنه جناح
tolerance دامنه تغییرات
feet پایین دامنه
hillsides دامنه کوه
amplitude دامنه بزرگی
hillside دامنه کوه
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation دامنه نوسان
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
am مدولاسیون دامنه
ranges دامنه تغییرات
flanking دامنه جناح
scope دامنه رسیدگی
tolerances دامنه تغییرات
flank دامنه جناح
range دامنه تغییرات
ranged دامنه تغییرات
audibility range دامنه شنودپذیری
audio frequency دامنه شنودپذیری
colluvial دامنه کوهی
discriminating range دامنه افتراق
combe دامنه تپه
class interval دامنه طبقه
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
foothill تپه دامنه کوه
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
lifting بالارو دامنه بالابری
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
lifts بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
interquartile range دامنه میان چالاکی
purview دامنه شمول قانون
modular range دامنه تغییرات مدول
skirting armor زره دامنه تانک
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirts دامنه کوه حومه شهر
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
ridges پشته تپههای دامنه کوه
skirt دامنه کوه حومه شهر
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
ridge پشته تپههای دامنه کوه
skirted دامنه کوه حومه شهر
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
slope of bankment دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com