English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English Persian
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
amplitude دامنه
talus دامنه
tails دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
mountainside دامنه
mountainsides دامنه
skirted دامنه
skirts دامنه
skirt دامنه
foot دامنه
hillsides دامنه
hillside دامنه
ranges دامنه
magnitude دامنه
brae دامنه
scope دامنه
slopes دامنه
sloped دامنه
range دامنه
slope دامنه
ranged دامنه
double amplitude دامنه دوبل
discriminating range دامنه افتراق
pulse amplitude دامنه تپش
f.of mountain دامنه کوه
frequency response خم دامنه- بسامد
midrange میان دامنه
hill side دامنه تپه
maximum amplitude دامنه حداکثر
one tailed test ازمون یک دامنه
impluse amplitude دامنه ایمپولز
interval confidence دامنه اطمینان
range expression عبارت دامنه
tropic range دامنه استوایی
two tailed test ازمون دو دامنه
vibration amplitude دامنه ارتعاش
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
tooth flank دامنه دندانه
talus meterial واریزه دامنه
range format قالب دامنه
range name نام دامنه
range of motion دامنه حرکت
range of stress دامنه تنش
response amplitude دامنه پاسخ
restriction of range محدودیت دامنه
talus دامنه تالیوز
talus دامنه سنگلاخی
range دامنه [ریاضی]
criteria range دامنه ملاک
flanked دامنه جناح
am مدولاسیون دامنه
feet پایین دامنه
hillside دامنه کوه
hillsides دامنه کوه
combe دامنه تپه
amplitude دامنه بزرگی
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation دامنه نوسان
ranges دامنه تغییرات
flanking دامنه جناح
scope دامنه رسیدگی
tolerances دامنه تغییرات
flank دامنه جناح
range دامنه تغییرات
ranged دامنه تغییرات
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
wave amplitude دامنه موج
colluvial دامنه کوهی
audio frequency دامنه شنودپذیری
tolerance دامنه تغییرات
class interval دامنه طبقه
audibility range دامنه شنودپذیری
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
foothill تپه دامنه کوه
skirting armor زره دامنه تانک
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
lifting بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
modular range دامنه تغییرات مدول
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
interquartile range دامنه میان چالاکی
lifts بالارو دامنه بالابری
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
purview دامنه شمول قانون
skirted دامنه کوه حومه شهر
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
skirts دامنه کوه حومه شهر
skirt دامنه کوه حومه شهر
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
ridges پشته تپههای دامنه کوه
ridge پشته تپههای دامنه کوه
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
slope of bankment دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com