Dictiornary-Farsi | دامنه کوه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 120 (10 milliseconds)

English	Persian
hillside	دامنه کوه
hillsides	دامنه کوه
f.of mountain	دامنه کوه


Search result with all words

magnitude	دامنه
slope	دامنه
sloped	دامنه
slopes	دامنه
flank	دامنه جناح
flanked	دامنه جناح
flanking	دامنه جناح
scope	دامنه
scope	دامنه رسیدگی
lift	بالارو دامنه بالابری
lifted	بالارو دامنه بالابری
lifting	بالارو دامنه بالابری
lifts	بالارو دامنه بالابری
tolerance	دامنه تغییرات
tolerances	دامنه تغییرات
range	دامنه
range	دامنه تغییرات
ranged	دامنه
ranged	دامنه تغییرات
ranges	دامنه
ranges	دامنه تغییرات
tail	دامنه
tailed	دامنه
tails	دامنه
cove	خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves	خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
step	قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping	قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
am	مدولاسیون دامنه
ridge	پشته تپههای دامنه کوه
ridges	پشته تپههای دامنه کوه
feet	پایین دامنه
mountainside	دامنه
mountainsides	دامنه
hillside	دامنه
hillsides	دامنه
foot	دامنه
skirt	دامنه
skirt	دامنه کوه حومه شهر
skirted	دامنه
skirted	دامنه کوه حومه شهر
skirts	دامنه
skirts	دامنه کوه حومه شهر
amplitude	دامنه
amplitude	دامنه بزرگی
amplitude modulation	مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation	دامنه نوسان
amplitude of vibration	دامنه ارتعاش
audibility range	دامنه شنودپذیری
audio frequency	دامنه شنودپذیری
brae	دامنه
class interval	دامنه طبقه
colluvial	دامنه کوهی
combe	دامنه تپه
continuous wave	امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
criteria range	دامنه ملاک
cylinder skirt	حاشیه یا دامنه سیلندر
daily range of soil temperature	دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
damped wave	موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
damping factor	نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
discriminating range	دامنه افتراق
double amplitude	دامنه دوبل
double apron fence	سیم خاردار دو دامنه
foehn	باد خشک وگرم دامنه کوه
foot hill	تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
foothill	تپه دامنه کوه
freeware	نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
frequency response	خم دامنه- بسامد
fumarole	شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
hill side	دامنه تپه
hook's law	تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
impluse amplitude	دامنه ضربه جریان
impluse amplitude	دامنه ایمپولز
infrasound	صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
interquartile range	دامنه میان چالاکی
interval confidence	دامنه اطمینان
lithosol	خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
magnitude of alternating current	دامنه جریان متناوب
maximum amplitude	دامنه حداکثر
midrange	میان دامنه
modular range	دامنه تغییرات مدول
neap range	دامنه نوسان جزر و مدضعیف
omni axial nozzle	نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
one tailed test	ازمون یک دامنه
pulse amplitude	دامنه تپش
purview	دامنه شمول قانون
range expression	عبارت دامنه
range format	قالب دامنه
range name	نام دامنه
range of motion	دامنه حرکت
range of stress	دامنه تنش
response amplitude	دامنه پاسخ
restriction of range	محدودیت دامنه
semi interquartile range	دامنه نیمه چارکی
sidehill	واقع در کنار تپه دامنه
skirting armor	زره دامنه تانک
slope of bankment	دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
slope of cutting	دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
spring tide	جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
subalpine	ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
Other Matches

talus	دامنه
tropic range	دامنه استوایی
two tailed test	ازمون دو دامنه
vibration amplitude	دامنه ارتعاش
total amplitude of oscillation	دامنه کل نوسان
tooth flank	دامنه دندانه
talus meterial	واریزه دامنه
talus	دامنه تالیوز
talus	دامنه سنگلاخی
range	دامنه [ریاضی]
wave amplitude	دامنه موج
The matter assumed significant proportions.	دامنه کار با لاگرفت
tidal range	دامنه جذر و مد دریایی
domain of definition	دامنه تعریف [ریاضی]
domain of a function	دامنه یک تابع [ریاضی]
wave trough	نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wobbulator	تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند