Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English
Persian
skirt
دامنه کوه حومه شهر
skirted
دامنه کوه حومه شهر
skirts
دامنه کوه حومه شهر
Other Matches
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
environs
حومه
vicinity
در حومه
suburbs
حومه
suburb
حومه
outskirts
حومه
outskirt
حومه
suburbanite
ساکن حومه
countryside
حومه شهر
in the country
در حومه شهر
suburb
حومه شهر
suburbia
حومه نشینی
suburbia
حومه شهر
the outskirts of the town
حومه شهر
exurbia
حومه شهر
exurbanite
حومه نشین
vicinity
همسایگی حومه
rimland
حومه ناحیه مرکزی
suburban
اهل حومه شهر
greater
شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
to live outside Tehran
در حومه تهران زندگی کردن
outstation
ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
to work out of town
در حومه
[بیرون]
شهر کار کردن
talus
دامنه
hillside
دامنه
mountainsides
دامنه
mountainside
دامنه
hillsides
دامنه
brae
دامنه
skirts
دامنه
skirted
دامنه
amplitude
دامنه
foot
دامنه
skirt
دامنه
tails
دامنه
ranged
دامنه
slopes
دامنه
range
دامنه
magnitude
دامنه
scope
دامنه
ranges
دامنه
sloped
دامنه
slope
دامنه
tailed
دامنه
tail
دامنه
hill side
دامنه تپه
range format
قالب دامنه
one tailed test
ازمون یک دامنه
range name
نام دامنه
range of motion
دامنه حرکت
range expression
عبارت دامنه
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
pulse amplitude
دامنه تپش
interval confidence
دامنه اطمینان
maximum amplitude
دامنه حداکثر
midrange
میان دامنه
frequency response
خم دامنه- بسامد
range of stress
دامنه تنش
response amplitude
دامنه پاسخ
tooth flank
دامنه دندانه
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
tropic range
دامنه استوایی
two tailed test
ازمون دو دامنه
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
talus
دامنه تالیوز
talus
دامنه سنگلاخی
wave amplitude
دامنه موج
range
دامنه
[ریاضی]
restriction of range
محدودیت دامنه
talus meterial
واریزه دامنه
hillside
دامنه کوه
criteria range
دامنه ملاک
combe
دامنه تپه
colluvial
دامنه کوهی
class interval
دامنه طبقه
audio frequency
دامنه شنودپذیری
audibility range
دامنه شنودپذیری
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
ranges
دامنه تغییرات
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
feet
پایین دامنه
hillsides
دامنه کوه
ranged
دامنه تغییرات
range
دامنه تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
flank
دامنه جناح
flanked
دامنه جناح
flanking
دامنه جناح
scope
دامنه رسیدگی
am
مدولاسیون دامنه
f.of mountain
دامنه کوه
amplitude
دامنه بزرگی
discriminating range
دامنه افتراق
double amplitude
دامنه دوبل
tolerance
دامنه تغییرات
towns
شهر کوچک قصبه حومه شهر
town
شهر کوچک قصبه حومه شهر
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
lift
بالارو دامنه بالابری
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
lifted
بالارو دامنه بالابری
lifting
بالارو دامنه بالابری
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
lifts
بالارو دامنه بالابری
interquartile range
دامنه میان چالاکی
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
modular range
دامنه تغییرات مدول
foothill
تپه دامنه کوه
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
purview
دامنه شمول قانون
skirting armor
زره دامنه تانک
neap range
دامنه نوسان جزر و مدضعیف
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
foehn
باد خشک وگرم دامنه کوه
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
infrasound
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
country side
بیرون شهر حومه شهر
fumarole
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
step
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
omni axial nozzle
نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware
نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide
جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol
خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of cutting
دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
slope of bankment
دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com