English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
slopes دامنه
sloped دامنه
slope دامنه
tails دامنه
brae دامنه
talus دامنه
foot دامنه
skirts دامنه
amplitude دامنه
skirted دامنه
scope دامنه
skirt دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
hillsides دامنه
hillside دامنه
mountainside دامنه
ranges دامنه
range دامنه
magnitude دامنه
mountainsides دامنه
ranged دامنه
range دامنه تغییرات
audio frequency دامنه شنودپذیری
audibility range دامنه شنودپذیری
response amplitude دامنه پاسخ
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
restriction of range محدودیت دامنه
impluse amplitude دامنه ایمپولز
hill side دامنه تپه
tolerance دامنه تغییرات
tolerances دامنه تغییرات
interval confidence دامنه اطمینان
frequency response خم دامنه- بسامد
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation دامنه نوسان
maximum amplitude دامنه حداکثر
range expression عبارت دامنه
class interval دامنه طبقه
combe دامنه تپه
criteria range دامنه ملاک
ranges دامنه تغییرات
discriminating range دامنه افتراق
double amplitude دامنه دوبل
f.of mountain دامنه کوه
am مدولاسیون دامنه
one tailed test ازمون یک دامنه
pulse amplitude دامنه تپش
ranged دامنه تغییرات
range of stress دامنه تنش
range of motion دامنه حرکت
range name نام دامنه
range format قالب دامنه
midrange میان دامنه
hillsides دامنه کوه
talus دامنه تالیوز
talus دامنه سنگلاخی
talus meterial واریزه دامنه
tooth flank دامنه دندانه
wave amplitude دامنه موج
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
feet پایین دامنه
hillside دامنه کوه
vibration amplitude دامنه ارتعاش
two tailed test ازمون دو دامنه
tropic range دامنه استوایی
flanked دامنه جناح
flanking دامنه جناح
flank دامنه جناح
scope دامنه رسیدگی
range دامنه [ریاضی]
amplitude دامنه بزرگی
colluvial دامنه کوهی
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
interquartile range دامنه میان چالاکی
modular range دامنه تغییرات مدول
foothill تپه دامنه کوه
purview دامنه شمول قانون
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
skirting armor زره دامنه تانک
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
lifts بالارو دامنه بالابری
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
lifting بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
skirt دامنه کوه حومه شهر
ridge پشته تپههای دامنه کوه
skirted دامنه کوه حومه شهر
ridges پشته تپههای دامنه کوه
skirts دامنه کوه حومه شهر
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
tributaries تابع
subsidiaries تابع
follwer تابع
function generator تابع زا
adjective تابع
incident تابع
citizens تابع
amenable تابع
subsidiary تابع
citizen تابع
function code کد تابع
subjects تابع
incidents تابع
subservient تابع
submission تابع
subject تابع
adjectives تابع
subjected تابع
subjecting تابع
tributary تابع
accessory تابع
dependent تابع
apanage تابع
functioned تابع
subordinative تابع
dependant تابع
dependants تابع
suffragan تابع
ancillary تابع
servitor تابع
functions تابع
passives تابع
subordinates تابع
subalterns تابع
subaltern تابع
function تابع
subordinate تابع
passive تابع
subordinated تابع
subordinating تابع
sequela تابع
sequent تابع
real function تابع حقیقی
proper function مشخصه تابع
standard function تابع استاندارد
built in function تابع توکار
total utility function تابع مطلوبیت کل
boolean function تابع بولی
analytical function تابع تحلیلی
sine function تابع سینوسی
revenue function تابع درامد
sheffer function تابع شفر
single valued function تابع یک مقداری
single valued function تابع یک جوابی
single variable function تابع یک متغیره
approximating function تابع تقریب
saving function تابع پس انداز
recursive function تابع بازگشتی
approximation function تابع تقریب
state function تابع حالت
trial function تابع ازمایشی
trigonometric function تابع مثلثاتی
utility function تابع مفید
utility function تابع کاربردی
wave function تابع موجی
weight function تابع وزنی
work function تابع کار
function تابع [ریاضی]
hypotaxis تابع [مطیع]
postponement تابع [مطیع]
submission تابع [مطیع]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com