English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
lobster pot دام مخصوص صید خرچنگ دام خرچنگ
lobster pots دام مخصوص صید خرچنگ دام خرچنگ
Other Matches
lobster thermidor مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
crayfishes خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
crayfish خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
crab خرچنگ
cancers خرچنگ
cancri خرچنگ
decapod خرچنگ ده پا
crabs خرچنگ
cancer خرچنگ
crawfish خرچنگ اب شیرین
cancroid خرچنگ وار
carcinology خرچنگ شناسی
tomall جگر خرچنگ
crab f. خرچنگ وار
alpha cancri الفا- خرچنگ
crab cocktail مخلوط خرچنگ
crabber خرچنگ گیر
crustacean خانواده خرچنگ
crustaceans خانواده خرچنگ
crustaceous خانواده خرچنگ
crustacea خانواده خرچنگ
crawfish خرچنگ خاردار
crablet بچه خرچنگ
crabbery خرچنگ زار
crabber خرچنگ گیری
crab soup سوپ خرچنگ
king crab خرچنگ نعلی
crabs خرچنگ گرفتن
sea crawfish خرچنگ خاردار
langouste خرچنگ خاردار
crabby خرچنگ مانند
crab خرچنگ گرفتن
sea crayfish خرچنگ خاردار
watering pot سبد خرچنگ گیری
crab catcher مرغ خرچنگ خور
sea asparagus یکجور خرچنگ دریایی
fiddler crab نوعی خرچنگ نقب زن
jonah crab خرچنگ بزرگ امریکای غربی
limulus خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
You cannot make a crab walk straight . <proverb> نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
specific مخصوص
specifics مخصوص
particular مخصوص
especial مخصوص
extra special مخصوص
vest pocket مخصوص
particulars مخصوص
special مخصوص
franc حق مخصوص
francs حق مخصوص
favourites مخصوص
franchise حق مخصوص
favourite مخصوص
franchises حق مخصوص
favorites مخصوص
idiosyncrasy حال مخصوص
maid in waiting پیشخدمت مخصوص
specific gravity وزن مخصوص
specific gravities ورن مخصوص
low resistivity مقاومت مخصوص کم
idiosyncrasies حال مخصوص
marque علامت مخصوص
marque مدل مخصوص
proper مخصوص مقتضی
parts peculiar قطعات مخصوص
built in jack جک مخصوص نصب
game کامپیوتر مخصوص
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
specific gravity ورن مخصوص
heavy-duty مخصوص کارسنگین
heavy duty مخصوص کارسنگین
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
habiliments لباس مخصوص
g man بازرس مخصوص
special مخصوص خاص
deffered maintenance نگهداری مخصوص
favourite or vor ویژه مخصوص
favorite مخصوص سوگلی
specific gravities وزن مخصوص
chorea تشنج مخصوص
specifics مخصوص معین
bluck density وزن مخصوص
terminologies اصطلاح مخصوص
terminology اصطلاح مخصوص
aide de camp اجودان مخصوص
aide-de-camp اجودان مخصوص
aides-de-camp اجودان مخصوص
idoneous مختص مخصوص
idiocrasy حالت مخصوص
specific مخصوص معین
exempted station یکان مخصوص
resistivity مقاومت مخصوص
special corrections تصحیحات مخصوص
densities جرم مخصوص
specific resistivity مقاومت مخصوص
general معمولی و نه مخصوص
special services خدمات مخصوص
specific energy انرژی مخصوص
unit weight وزن مخصوص
special passport پاسپورت مخصوص
special troops یکانهای مخصوص
special drawing right حق برداشت مخصوص
special damage خسارت مخصوص
specific search شناسایی مخصوص
specific capacity فرفیت مخصوص
special sheaf مروحه مخصوص
density جرم مخصوص
specific weight وزن مخصوص
selective signalling ارتباط مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
specially مخصوص خاص
valetdechambre پیشخدمت مخصوص
generals معمولی و نه مخصوص
special session جلسه مخصوص
gasket نوعی ابزار مخصوص
nursery rhyme اشعار مخصوص کودکان
specific electrical conductivity هدایت الکتریکی مخصوص
spuds تیشه مخصوص کندن یخ
hollers صدای مخصوص هر حیوان
spud تیشه مخصوص کندن یخ
dump box فرف مخصوص زباله
dry density وزن مخصوص خشک
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
specific permeability قابلیت نفوذ مخصوص
effective unit weight وزن مخصوص موثر
freestone سنگ مخصوص تراش
fisherman's bend گره مخصوص قایقرانی
finishing limes اهک مخصوص اندود
registers 1-محل مخصوص درCPU
registering 1-محل مخصوص درCPU
blower ماشین مخصوص دمیدن
weightless دارای وزن مخصوص کم
register 1-محل مخصوص درCPU
special weapons جنگ افزار مخصوص
exception reporting گزارش گیری مخصوص
nursery rhymes اشعار مخصوص کودکان
handrail نرده مخصوص دستگیره
acetarious سبزیهای مخصوص سالاد
conductibility ضریب هدایت مخصوص
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
anvil block سندان مخصوص اهنگری
cargo liners خط کشتیرانی مخصوص بار
jemmy دیلم مخصوص دزدان
jemmies دیلم مخصوص دزدان
armlet زرهء مخصوص دست
a special menu صورت غذای مخصوص
canalboat قایق مخصوص کانال
lectern میز مخصوص قرائت
lecterns میز مخصوص قرائت
built up edge لبه مخصوص نصب
alemannic لهجهء مخصوص المانی
boot band کش مخصوص گتر شلوارنظامی
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
attack cargo ship ناوحمل و نقل مخصوص تک
towline طناب مخصوص صیدبالن
teleplay نمایشنامه مخصوص تلویزیون
handrails نرده مخصوص دستگیره
red carpet علامت پذیرایی مخصوص
cycle spanner اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cuisse زره مخصوص ران
cuish زره مخصوص ران
bird cage ماسک مخصوص خط نگهدار
crewel نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
spitton فرف مخصوص تف کردن
sign language زبان مخصوص کرها
sign languages زبان مخصوص کرها
subcaliber range میدان تیر مخصوص
tacamahac بلسان مخصوص بخورمعطر
tacamahaca بلسان مخصوص بخورمعطر
holler صدای مخصوص هر حیوان
hollered صدای مخصوص هر حیوان
hollering صدای مخصوص هر حیوان
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
ashpit چاله مخصوص خاکستر
opiumden محل مخصوص تریاکها
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com