English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English Persian
cadet دانشجوی دانشکده افسری
cadets دانشجوی دانشکده افسری
Other Matches
military college دانشکده افسری
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
epaulette سردوشی افسری
epaulet سردوشی افسری
epaulets سردوشی افسری
epaulettes سردوشی افسری
ace افسری که بیش از 5 پروازدارد
to salute an officer افسری را سلام دادن
aces افسری که بیش از 5 پروازدارد
regimental لباس افسری وابسته به هنگ
sailing master افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
boatswains افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswain افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
medico دانشجوی طب
kiwi دانشجوی هوانوردی
academical دانشجوی دانشگاه
kiwis دانشجوی هوانوردی
flying cadet دانشجوی هوایی
cadet دانشجوی نظامی
cadets دانشجوی نظامی
undergraduate دانشجوی دوره لیسانس
graduate student دانشجوی بعد از لیسانس
freshman دانشجوی سال اول
agriculturist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturalist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
freshmen دانشجوی سال اول
hebraist دانشجوی زبان عبری
juniors دانشجوی سال سوم
junior دانشجوی سال سوم
sophomore دانشجوی سال دوم
sophomores دانشجوی سال دوم
undergraduates دانشجوی دوره لیسانس
students دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
middy دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebe دانشجوی سال اول نیروی دریایی
midshipman دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeian دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebeians دانشجوی سال اول نیروی دریایی
student teacher شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
academist عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
rushee دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
pleb خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
salutatorian دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
school دانشکده
schools دانشکده
collegial مربوط به دانشکده
collegian عضو دانشکده
medical college دانشکده پزشکی
faculty of law دانشکده حقوق
intercollegiate بین دانشکده ها
state college دانشکده دولتی
polytechnical دانشکده صنعتی
law faculty دانشکده حقوق
school of law دانشکده حقوق
medical college دانشکده طبی
lawfaculty دانشکده حقوق
bursars گنجور دانشکده
bursar گنجور دانشکده
provost نافم دانشکده
technical colleges دانشکده فنی
provosts نافم دانشکده
technical college دانشکده فنی
polytechnic دانشکده صنعتی
polytechnics دانشکده صنعتی
mattriculation دخول در دانشکده یادانشگاه
gaudyday روزمهمانی دانشکده روزشادی
professor معلم دبیرستان یا دانشکده
medical دانشکده پزشکی سرپزشک
student of law شاگرد دانشکده حقوق
principals رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal رئیس دانشکده یا دبیرستان
professors معلم دبیرستان یا دانشکده
faculty اولیای مدرسه دانشکده
faculties نیروی ذهنی دانشکده
faculties اولیای مدرسه دانشکده
academian عضو دانشکده یادانشگاه
faculty نیروی ذهنی دانشکده
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
rectorate مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
matriculated در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
trencher cap کلاه چهار گوش دانشکده
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
varsity تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
campus زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
eton دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
prom مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
proms مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
campuses زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
intrant کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
valedictorian دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorians دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
rah rah دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com