English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hebraist دانشجوی زبان عبری
Other Matches
Hebrew زبان عبری
Yiddish زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
hebraic عبری
hebraist عبری دان
hebrew wise عبری وار
neo hebraic عبری نوین
hebraist طلبه درزبان عبری
hebraism عادات ورسوم واصطلاحات عبری
qoph نوزدهمین حرف الفبای عبری
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
preformative هجایا خرف پیش نهاده درزبانهای عبری وعربی
pausal form دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
medico دانشجوی طب
academical دانشجوی دانشگاه
flying cadet دانشجوی هوایی
cadet دانشجوی نظامی
cadets دانشجوی نظامی
kiwis دانشجوی هوانوردی
kiwi دانشجوی هوانوردی
graduate student دانشجوی بعد از لیسانس
agriculturist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
juniors دانشجوی سال سوم
freshman دانشجوی سال اول
undergraduate دانشجوی دوره لیسانس
sophomores دانشجوی سال دوم
junior دانشجوی سال سوم
cadets دانشجوی دانشکده افسری
freshmen دانشجوی سال اول
sophomore دانشجوی سال دوم
undergraduates دانشجوی دوره لیسانس
cadet دانشجوی دانشکده افسری
agriculturalist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
student دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
students دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
plebe دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebeians دانشجوی سال اول نیروی دریایی
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
plebeian دانشجوی سال اول نیروی دریایی
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
midshipman دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
middy دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
student teacher شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
academist عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
pleb خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
rushee دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
salutatorian دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
Arabic زبان تازی زبان عربی
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib چرب زبان زبان دار
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
valedictorian دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorians دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
language زبان
tongues زبان
c++ زبان ++C
abusers بد زبان
abuser بد زبان
languages زبان
as one man با یک زبان
two tongued زبان
language زبان
tongueless بی زبان
tongue [language] زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
grss language زبان جی پی اس اس
apt language زبان ای پی تی
tongue زبان
rpg language زبان ار پی جی
glossa زبان
language lab زبان
hound's tongue سگ زبان
apl language زبان ای پی ال
languages زبان ها
linguistics علم زبان
romanic زبان رومی
Celtic زبان سلتی
philology علم زبان
British زبان انگلیسی
technical language زبان تخصصی
aryan زبان اریایی
philology زبان شناسی
symbolic language زبان نمادی
sweet spoken شیرین زبان
artificial language زبان مصنوعی
romanian زبان رومانی
mother tongues زبان مادری
mother tongue زبان مادری
tongue-tied زبان بسته
technical language زبان فنی
the persian language زبان فارسی
avestan زبان اوستایی
the turkish language زبان ترکی
baluchi زبان بلوچی
target language زبان مقصود
linguistics زبان شناسی
tamil زبان تمیل
target language زبان هدف
assembly language زبان همگذاری
assembly language زبان اسمبلی
assyrian زبان اشوری
pl/ زبان پی ال وان
reference language زبان مرجع
armenian زبان ارمنی
slavic زبان اسلاوی
idiom زبان ویژه
algebraic language زبان جبری
algol زبان الگول
servian زبان صربی
serbian زبان صربستانی
algol 0 زبان الگول 06
semitic language زبان سامی
Chinese زبان چینی
idioms زبان ویژه
sign language زبان علامات
slip of the tongue لغزش زبان
sign languages زبان اشاره
sign languages زبان علامات
sign language زبان اشاره
simula language زبان سیمیولا
simscript language زبان سیمسکریپت
acrimoniousness زخم زبان
silver tongued چرب زبان
Afghan زبان افغانی
accadian زبان اکد
jargon زبان فنی
jargon زبان حرفهای
standard language زبان متعارف
an busive bellow شخص بد زبان
sankskirt زبان سانسکریت
an abusive bellow شخص بد زبان
aphasia زبان پریشی
roumanian زبان رومانی
application oriented language زبان کاربردی
aramaean زبان باستانی
Dutch زبان هلندی
tartar زبان تاتاری
tartars زبان تاتاری
ambiguous language زبان مبهم
scythian زبان سکایی
smooth tongued چرب زبان
snobol language زبان اسنوبول
sophist زبان باز
source language زبان منبع
source language زبان اصلی
aramaic زبان ارامی
basic language زبان بیسیک
glossitis ورم زبان
icelandic زبان ایسلندی
original language زبان اصلی
open hearted دل و زبان یکی
on the tongues of men سر زبان مردم
intelligent language زبان هوشمند
official language زبان رسمی
irish gaelic زبان سلتی
objective language زبان مقصود
object language زبان مقصد
object language زبان مقصود
keltŠetc زبان سلت ها
neophasia زبان من دراوردی
khowar زبان خواری
kiffa australis زبان جنوبی
neophasia زبان اسکیزوفرنیایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com