Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
valedictorian
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorians
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
Other Matches
salutatorian
دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
academist
عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
graduation
فارغ التحصیلی
commencement
جشن فارغ التحصیلی
On the occasion of the graduation ceremonies .
به منا سبت جشن فارغ التحصیلی
graduate
فارغ التحصیل
alumnus
فارغ التحصیل
graduating
فارغ التحصیل
graduates
فارغ التحصیل
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
graduating
فارغ التحصیل شدن
graduates
فارغ التحصیل شدن
graduate
فارغ التحصیل شدن
graduation
اخذ درجه فارغ التحصیل شدن
gaduate
لیسانسیه فارغ التحصیل پیمانه درجه دار
gaduate
مشمول مالیات تصاعدی فارغ التحصیل شدن دوره اموزشگاهی رابپایان رساندن
at leisure
فارغ
disengaged
فارغ خالی
to be through
فارغ شدن
heart whole
فارغ از عشق
to get through with
فارغ شدن از
love less
فارغ از عشق
selfless
فارغ از خود
incogitant
بی خیال فارغ البال
to come out of the woods
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be out of the woods
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be over the worst
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be over the hump
[American]
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to put the kibsosh on any one
کسیرابوریاخاموش کردن کسیراشکست دادن وازدستش فارغ شدن
national educational computing conferenc
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
mortarboards
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboard
کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
she sings f.well
نسبتاخوب میخواند
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
coloraturas
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloratura
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
upperclassman
کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
parbasis
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
alumni
پسریامردیکه دراموزشگاهی تحصیل کرده وازانجافارغ التحصیل شده
lecture
خطابه
prelection
خطابه
declaimation
خطابه
homiletics
فن خطابه
orations
خطابه
oration
خطابه
allocution
خطابه
lectures
خطابه
lectured
خطابه
medico
دانشجوی طب
lecturing
خطابه
sermons
خطابه اندرز
rostra
کرسی خطابه
prelector
خطابه خوان
rostrum
کرسی خطابه
kiwi
دانشجوی هوانوردی
kiwis
دانشجوی هوانوردی
bema
سکوی خطابه
academical
دانشجوی دانشگاه
flying cadet
دانشجوی هوایی
rostrums
کرسی خطابه
sermon
خطابه اندرز
pulpits
کرسی خطابه
pulpit
کرسی خطابه
pulpit
سکوب خطابه
precept
امریه خطابه
precepts
امریه خطابه
cadets
دانشجوی نظامی
pulpits
سکوب خطابه
cadet
دانشجوی نظامی
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
agriculturalist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
graduate student
دانشجوی بعد از لیسانس
ambon
میز
[سکوی]
خطابه
valediction
بدورد خطابه تودیعی
valedictions
بدورد خطابه تودیعی
hebraist
دانشجوی زبان عبری
ambo
میز
[سکوی]
خطابه
undergraduates
دانشجوی دوره لیسانس
undergraduate
دانشجوی دوره لیسانس
oratory
فن خطابه سخن پردازی
bars
کرسی خطابه وکلا
agriculturist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
bar
کرسی خطابه وکلا
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
platform
کف راه جایگاه خطابه
junior
دانشجوی سال سوم
freshmen
دانشجوی سال اول
sophomore
دانشجوی سال دوم
freshman
دانشجوی سال اول
sophomores
دانشجوی سال دوم
platforms
کف راه جایگاه خطابه
juniors
دانشجوی سال سوم
lectures
سخنرانی کردن خطابه گفتن
rostral
وابسته به منبر یا کرسی خطابه
lectured
سخنرانی کردن خطابه گفتن
moot
مجلس خطابه ومنافره انجمن
student
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
students
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
lecture
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecturing
سخنرانی کردن خطابه گفتن
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
middy
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
juniors
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
plebe
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
midshipman
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeians
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebeian
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
tribune
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
student teacher
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
pleb
خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
rushee
دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
gilt edge
ممتاز
of d.
ممتاز
summa cum laude
ممتاز
recherche
ممتاز
cordon bleu
ممتاز
privieged
ممتاز
first class
ممتاز
advantageous
ممتاز
excellent
ممتاز
prizing
ممتاز
prizes
ممتاز
prized
ممتاز
pre-eminent
ممتاز
prize
ممتاز
privileged
ممتاز
preferential
ممتاز
distinctive
ممتاز
superiors
ممتاز
immense
ممتاز
distinct
ممتاز
eximious
ممتاز
first-rate
ممتاز
knockout
ممتاز
ditinct
ممتاز
distinguished
ممتاز
elite
ممتاز
superior
ممتاز
knockouts
ممتاز
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
gilt edged
مقدم ممتاز
toppings
عالی ممتاز
topping
عالی ممتاز
illustrious
درخشان ممتاز
scholar
شاگر ممتاز
scholars
شاگر ممتاز
sharp shooter
تیرانداز ممتاز
selectman
شخص ممتاز
gilt-edged
مقدم ممتاز
select
ممتاز منتخب
selects
ممتاز منتخب
PR
سهام ممتاز
sovereign
خوب و ممتاز
sovereigns
خوب و ممتاز
privileged creditor
طلبکار ممتاز
selected
ممتاز منتخب
unprivileged
غیر ممتاز
expert
تیرانداز ممتاز
experts
تیرانداز ممتاز
privileged mode
وجه ممتاز
forehand
قسمت ممتاز
preferred creditor
طلبکار ممتاز
distinguished unit
یکان ممتاز
preferential claims
طلب ممتاز
preference shares
سهام ممتاز
pererence
سهم ممتاز
good
ممتاز ارجمند
hotdog
ورزشکار ممتاز
first class brick
اجر ممتاز
high resistance cement
سیمان ممتاز
preferred shares
سهام ممتاز
preferred stock
سهم ممتاز
privileged share
سهم ممتاز
privileged instruction
دستورالعمل ممتاز
privieged program
برنامه ممتاز
privieged operation
عمل ممتاز
privileged shares
سهام ممتاز
forehands
قسمت ممتاز
privileged mode
حالت ممتاز
abat-voix
[قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
distinguished service cross
نشان خدمت ممتاز
distinguished flying cross
نشان ممتاز پرواز
expert badge
نشان تیرانداز ممتاز
whizbang
ممتاز خارق العاده
whizzbang
ممتاز خارق العاده
preference bonds
اوراق قرضه ممتاز
discriminates
با علائم مشخصه ممتاز کردن
edward j. neil award
جایزه بوکسور ممتاز سال
classes
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classed
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
eclipse award
جایزه سوارکار ممتاز سال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com