English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
Other Matches
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculate در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
varsity تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
Master of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
schools دانشکده
school دانشکده
bursar گنجور دانشکده
bursars گنجور دانشکده
law faculty دانشکده حقوق
polytechnics دانشکده صنعتی
technical college دانشکده فنی
technical colleges دانشکده فنی
provosts نافم دانشکده
provost نافم دانشکده
collegial مربوط به دانشکده
collegian عضو دانشکده
medical college دانشکده طبی
medical college دانشکده پزشکی
military college دانشکده افسری
school of law دانشکده حقوق
lawfaculty دانشکده حقوق
intercollegiate بین دانشکده ها
polytechnical دانشکده صنعتی
faculty of law دانشکده حقوق
state college دانشکده دولتی
polytechnic دانشکده صنعتی
academy دانشگاه
college دانشگاه
universities دانشگاه
colleges دانشگاه
university دانشگاه
Univ دانشگاه
mattriculation دخول در دانشکده یادانشگاه
gaudyday روزمهمانی دانشکده روزشادی
student of law شاگرد دانشکده حقوق
principals رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculties اولیای مدرسه دانشکده
academian عضو دانشکده یادانشگاه
medical دانشکده پزشکی سرپزشک
faculty نیروی ذهنی دانشکده
faculty اولیای مدرسه دانشکده
faculties نیروی ذهنی دانشکده
principal رئیس دانشکده یا دبیرستان
cadet دانشجوی دانشکده افسری
professor معلم دبیرستان یا دانشکده
cadets دانشجوی دانشکده افسری
professors معلم دبیرستان یا دانشکده
academies دانشگاه اموزشگاه
staff college دانشگاه جنگ
Chancellor رئیس دانشگاه
presidents رئیس دانشگاه
Chancellors رئیس دانشگاه
academy دانشگاه هنر
University of Applied Sciences [UAS] دانشگاه فناوری
the institution of a universit تاسیس دانشگاه
college of [music, technology,...] دانشگاه فناوری
technical university دانشگاه فنی
president رئیس دانشگاه
senior technical college دانشگاه فناوری
polytechnic دانشگاه فناوری
academical دانشجوی دانشگاه
state university دانشگاه ایالتی
state university دانشگاه دولتی
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
rectorate مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
trencher cap کلاه چهار گوش دانشکده
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
matriculates در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
matriculating در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
matriculate در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
semester دوره 61 هفتهای دانشگاه
chair کرسی استادی در دانشگاه
war college دانشگاه عالی جنگ
chairs کرسی استادی در دانشگاه
extramural مربوط به خارج از دانشگاه
rectors رئیس دانشگاه رهبر
rector رئیس دانشگاه رهبر
semesters دوره 61 هفتهای دانشگاه
chaired کرسی استادی در دانشگاه
oxonian وابسته به دانشگاه اکسفورد
proctor مدیر اجرایی دانشگاه
vice chancellor معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellors معاون رئیس دانشگاه
matriculant قبول شده در دانشگاه
chairing کرسی استادی در دانشگاه
commandantship فرماندهی
commandership فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
executive branch فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
commands فرماندهی
commanded فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
strategy فن فرماندهی
bridges پل فرماندهی
command فرماندهی
bridge پل فرماندهی
bridged پل فرماندهی
leadership فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
strategies فن فرماندهی
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
campuses زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
proms مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
prom مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
eton دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
academicals لباس رسمی استادی دانشگاه
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
As a university professor , his performance stank. طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
in the schools مشغول دادن امتحانات دانشگاه
He was not admitted to the university. اورا به دانشگاه راه ندادند
He is majoring in mathematic at the university. در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
alma mater سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
send down دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
spring practice دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
matriculation دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculation امتحان ورودی دانشگاه کنکور
mattriculation نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
academic costume لباس رسمی استادی دانشگاه
bridges پل فرماندهی کشتی
bridged پل فرماندهی کشتی
commands سرکردگی فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
tactical command ship ناو فرماندهی
flag ship ناو سر فرماندهی
command سرکردگی فرماندهی
support command فرماندهی پشتیبانی
head quarters مرکز فرماندهی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
unified command فرماندهی متحد
logistical command فرماندهی لجستیکی
lead a unit فرماندهی کردن
commanded سرکردگی فرماندهی
oldman مقام فرماندهی
scheme of command طرح فرماندهی
joint command فرماندهی مشترک
base command فرماندهی پایگاه
commander's estimate براورد فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
commander's call در اختیار فرماندهی
high command فرماندهی عالی
command report گزارش فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command mode حالت فرماندهی
administrative command فرماندهی اداری
command language زبان فرماندهی
command group گروه فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
command and control کنترل و فرماندهی
air command فرماندهی هوایی
area command فرماندهی منطقه
command post پست فرماندهی
flagships ناو فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
supreme فرماندهی عالی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
headquarters مرکز فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com