Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
nonrated man
دانش اموز دریایی
Search result with all words
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
Other Matches
pupils
دانش اموز
pupil
دانش اموز
schoolboy
دانش اموز
grader
دانش اموز
student
دانش اموز
schoolboys
دانش اموز
striker
دانش اموز
strikers
دانش اموز
students
دانش اموز
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
women students
زنان دانش اموز محصلین اناث
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
recruits
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
straight "A " student
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
novice
نو اموز
underachiever
کم اموز
novices
نو اموز
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
schoolmate
هم مدرسهای هم اموز
schoolmates
هم مدرسهای هم اموز
self taught
خود اموز
manipulation
دست اموز
unapt
دیر اموز
lap dog
سگ دست اموز
lapdog
سگ دست اموز
midshipman
ناو اموز
minx
سگ دست اموز
trainee
کار اموز
trainees
کار اموز
language master
زبان اموز
cade
حیوان دست اموز
pet
دست اموز عزیز
pets
دست اموز عزیز
cosseted
بره دست اموز
cosset
بره دست اموز
cossets
بره دست اموز
cosseting
بره دست اموز
petted
دست اموز عزیز
bunny rabbits
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit
اسم حیوان دست اموز
bunny
اسم حیوان دست اموز
falcon
قوش یا شاهین دست اموز
falcons
قوش یا شاهین دست اموز
bunnies
اسم حیوان دست اموز
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
pekingese
سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pragmatically
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
stock
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
pekineses
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekinese
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
gramarey
دانش
gramary
دانش
gramarye
دانش
kenning
دانش
know how
دانش
scholarship
دانش
sciences
دانش
scholarships
دانش
science
دانش
knowledge
دانش
know-how
دانش
cognisance
[British]
دانش
realising
[British]
دانش
realizing
دانش
knowledge
دانش
wisdom
دانش
understanding
دانش
cognition
دانش
treatise
دانش نویسه
treatises
دانش نویسه
learning
دانش یادگیری
erudition
فضل و دانش
schoolfellow
کسب دانش
postgraduate
دانش اموخته
scholars
دانش پژوه
letter
معرفت دانش
letters
معرفت دانش
thermodynamics
دانش دماپویایی
an encourouges of science
دانش پرور
alumnus
دانش اموخته
academies
انجمن دانش
academy
انجمن دانش
aeronautics
دانش هوانوردی
postgraduates
دانش اموخته
teacher's college
دانش سرا
schooling
کسب دانش
ominscience
دانش بی پایان
omniscience
دانش بی پایان
onomastics
دانش نام
organum
وسیله دانش
photology
دانش روشنایی
philomath
دانش پرست
educating
دانش اموختن
educates
دانش اموختن
educate
دانش اموختن
smattering
دانش سطحی
patrons of learning
دانش پروران
polymathy
دانش زیاد
polyhistor
دانش بسیار
normal school
دانش سرا
pansophism
دانش مطلق
life sciences
دانش زیستی
to reach for knowledge
دانش کوشیدن
life science
دانش زیستی
to a knowledge
دانش اندوختن
maieutic
دانش مامایی
knowlege representation
نمایش دانش
knowledge engineer
مهندسی دانش
knowledge domain
قلمرو دانش
technical know how
دانش فنی
knowledge base
پایگاه دانش
witting
معلومات دانش
in ken
د رحدود دانش
knowing faculty
قوه دانش
kith
دانش و معرفت
computer literacy
دانش کامپیوتر
architectonic
دانش معماری
physical science
دانش مادی
computer awarness
دانش کامپیوتر
knowledge representation
نمایش دانش
scholar
دانش پژوه
knowledge representation
بازنمود دانش
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
psychologt
دانش قواوکارهای ذهنی
cardiology
دانش قلب شناسی
summa
اثار دانش بشری
liturgiology
دانش ایین نمازliturgist
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
technology
دانش فنی تکنولوژی
knowledge
نرم افزاری که دانش
technologies
دانش فنی تکنولوژی
paleology
دانش چیزهای کهنه
phonics
دانش صدا وپژواک
statics
دانش پایداری نیروها
old boys
دانش آموز پیشین
geology
دانش زمین شناسی
geogony
دانش زمین پیدایی
he is a prodigy of learning
اعجوبه ایست در دانش
To acquire knowledge.
دانش فرا گرفتن
equivalent knowledge credit
تصدیق دانش علمی
gynecology
دانش امراض زنانه
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
aeronautic
مربوط به دانش هوانوردی
domain knowledge
دانش محیط کاربرد
logic
دانش تفکرات و دلایل
reservoir of knowledge
مخزن یا گنج دانش
aeronautical
مربوط به دانش هوانوردی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
old boy
دانش آموز پیشین
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
metaphsics
دانش ماورای طبیعت
geogeny
دانش زمین پیدایی
academician
عضو انجمن دانش
metaphsics
نسبت بهشتی و دانش
phonology
دانش دگرگونی صدا در زبان
psychics
دانش قوا وکارهای ذهنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com