English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
cardiology دانش قلب شناسی
Search result with all words
geology دانش زمین شناسی
sophy پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
Other Matches
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
know-how دانش
kenning دانش
scholarships دانش
wisdom دانش
cognisance [British] دانش
gramarye دانش
understanding دانش
realizing دانش
knowledge دانش
gramary دانش
gramarey دانش
cognition دانش
knowledge دانش
science دانش
sciences دانش
know how دانش
realising [British] دانش
scholarship دانش
smattering دانش سطحی
educates دانش اموختن
learning دانش یادگیری
grader دانش اموز
schoolboys دانش اموز
in ken د رحدود دانش
philomath دانش پرست
erudition فضل و دانش
aeronautics دانش هوانوردی
educating دانش اموختن
pupil دانش اموز
life sciences دانش زیستی
an encourouges of science دانش پرور
alumnus دانش اموخته
life science دانش زیستی
schoolboy دانش اموز
witting معلومات دانش
academy انجمن دانش
academies انجمن دانش
students دانش اموز
student دانش اموز
letters معرفت دانش
physical science دانش مادی
computer awarness دانش کامپیوتر
pupils دانش اموز
technical know how دانش فنی
architectonic دانش معماری
schoolfellow کسب دانش
computer literacy دانش کامپیوتر
letter معرفت دانش
educate دانش اموختن
omniscience دانش بی پایان
treatises دانش نویسه
knowledge representation بازنمود دانش
to a knowledge دانش اندوختن
maieutic دانش مامایی
organum وسیله دانش
postgraduates دانش اموخته
treatise دانش نویسه
to reach for knowledge دانش کوشیدن
teacher's college دانش سرا
normal school دانش سرا
ominscience دانش بی پایان
knowledge representation نمایش دانش
polyhistor دانش بسیار
onomastics دانش نام
polymathy دانش زیاد
pansophism دانش مطلق
knowlege representation نمایش دانش
thermodynamics دانش دماپویایی
patrons of learning دانش پروران
postgraduate دانش اموخته
knowing faculty قوه دانش
striker دانش اموز
knowledge base پایگاه دانش
knowledge domain قلمرو دانش
strikers دانش اموز
knowledge engineer مهندسی دانش
scholar دانش پژوه
photology دانش روشنایی
kith دانش و معرفت
scholars دانش پژوه
schooling کسب دانش
equivalent knowledge credit تصدیق دانش علمی
summa اثار دانش بشری
academician عضو انجمن دانش
knowledge نرم افزاری که دانش
To acquire knowledge. دانش فرا گرفتن
old boy دانش آموز پیشین
old boys دانش آموز پیشین
psychologt دانش قواوکارهای ذهنی
nonrated man دانش اموز دریایی
domain knowledge دانش محیط کاربرد
phonics دانش صدا وپژواک
aeronautic مربوط به دانش هوانوردی
technology دانش فنی تکنولوژی
aeronautical مربوط به دانش هوانوردی
logic دانش تفکرات و دلایل
paleology دانش چیزهای کهنه
relativity of knowledge نسبی بودن دانش
technologies دانش فنی تکنولوژی
gynecology دانش امراض زنانه
he is a prodigy of learning اعجوبه ایست در دانش
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
statics دانش پایداری نیروها
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
superficiality دانش سطحی بیمایگی
reservoir of knowledge مخزن یا گنج دانش
metaphsics دانش ماورای طبیعت
metaphsics نسبت بهشتی و دانش
geogeny دانش زمین پیدایی
geogony دانش زمین پیدایی
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
acadmist عضو انجمن دانش یافرهنگستان
His knowledge has no limits. دانش اوحد واندازه ای ندارد
podiatry دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
phonology دانش دگرگونی صدا در زبان
encyclopaedias دایره العلوم دانش جنگ
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
seaman recruit دانش اموز ملوانی دریایی
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
encyclopedia دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias دایره العلوم دانش جنگ
psychics دانش قوا وکارهای ذهنی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
academical ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
acodemian عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
women students زنان دانش اموز محصلین اناث
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
learning curve نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
misology بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
actinochemistry مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
lore دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
informatics دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
oenology می شناسی شراب شناسی
knowledge دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
c استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
No less than half the students failed the test. کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
matricular وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
cbt استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
opto electronics تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
academically چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
intellectualist کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
c استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
egg bound صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
articled کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
self- که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
areodetic مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
athenaeum انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum انجمن ادبی انجمن دانش
recruited سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
hydrology اب شناسی
technology فن شناسی
pyrtretology تب شناسی
chirognomics کف شناسی
pterography پر شناسی
sferics جو شناسی
toxicology سم شناسی
neurology پی شناسی
anthography گل شناسی
somatology تن شناسی
angiology رگ شناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com