Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
English
Persian
to reach for knowledge
دانش کوشیدن
Other Matches
straight "A " student
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
striving
کوشیدن
tug
کوشیدن
tugged
کوشیدن
tugging
کوشیدن
tugs
کوشیدن
strives
کوشیدن
striven
کوشیدن
strived
کوشیدن
strive
کوشیدن
to hump it
سخت کوشیدن
labourvi
تقلا کردن کوشیدن
hammers
کوبیدن سخت کوشیدن
hammered
کوبیدن سخت کوشیدن
hammer
کوبیدن سخت کوشیدن
tries
سعی کردن کوشیدن
endeavor
تلاش کردن کوشیدن
try
سعی کردن کوشیدن
endevour
تلاش کردن کوشیدن
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to make a study of something
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
scholarships
دانش
gramarey
دانش
gramary
دانش
sciences
دانش
science
دانش
cognisance
[British]
دانش
gramarye
دانش
kenning
دانش
knowledge
دانش
know how
دانش
scholarship
دانش
knowledge
دانش
realizing
دانش
understanding
دانش
realising
[British]
دانش
wisdom
دانش
know-how
دانش
cognition
دانش
grader
دانش اموز
kith
دانش و معرفت
computer literacy
دانش کامپیوتر
computer awarness
دانش کامپیوتر
onomastics
دانش نام
knowing faculty
قوه دانش
knowledge base
پایگاه دانش
knowledge domain
قلمرو دانش
architectonic
دانش معماری
in ken
د رحدود دانش
knowledge representation
نمایش دانش
schooling
کسب دانش
knowledge representation
بازنمود دانش
knowledge engineer
مهندسی دانش
knowlege representation
نمایش دانش
witting
معلومات دانش
schoolfellow
کسب دانش
technical know how
دانش فنی
to a knowledge
دانش اندوختن
physical science
دانش مادی
life sciences
دانش زیستی
polymathy
دانش زیاد
polyhistor
دانش بسیار
maieutic
دانش مامایی
normal school
دانش سرا
teacher's college
دانش سرا
ominscience
دانش بی پایان
omniscience
دانش بی پایان
organum
وسیله دانش
pansophism
دانش مطلق
patrons of learning
دانش پروران
philomath
دانش پرست
photology
دانش روشنایی
life science
دانش زیستی
an encourouges of science
دانش پرور
aeronautics
دانش هوانوردی
schoolboy
دانش اموز
academy
انجمن دانش
academies
انجمن دانش
scholar
دانش پژوه
students
دانش اموز
student
دانش اموز
educate
دانش اموختن
educates
دانش اموختن
letter
معرفت دانش
educating
دانش اموختن
pupils
دانش اموز
pupil
دانش اموز
smattering
دانش سطحی
learning
دانش یادگیری
erudition
فضل و دانش
schoolboys
دانش اموز
thermodynamics
دانش دماپویایی
alumnus
دانش اموخته
treatise
دانش نویسه
treatises
دانش نویسه
postgraduate
دانش اموخته
postgraduates
دانش اموخته
striker
دانش اموز
strikers
دانش اموز
scholars
دانش پژوه
letters
معرفت دانش
logic
دانش تفکرات و دلایل
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
psychologt
دانش قواوکارهای ذهنی
aeronautical
مربوط به دانش هوانوردی
knowledge
نرم افزاری که دانش
phonics
دانش صدا وپژواک
technologies
دانش فنی تکنولوژی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
old boys
دانش آموز پیشین
old boy
دانش آموز پیشین
reservoir of knowledge
مخزن یا گنج دانش
geogeny
دانش زمین پیدایی
summa
اثار دانش بشری
technology
دانش فنی تکنولوژی
To acquire knowledge.
دانش فرا گرفتن
statics
دانش پایداری نیروها
paleology
دانش چیزهای کهنه
metaphsics
نسبت بهشتی و دانش
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
domain knowledge
دانش محیط کاربرد
liturgiology
دانش ایین نمازliturgist
he is a prodigy of learning
اعجوبه ایست در دانش
metaphsics
دانش ماورای طبیعت
gynecology
دانش امراض زنانه
equivalent knowledge credit
تصدیق دانش علمی
academician
عضو انجمن دانش
aeronautic
مربوط به دانش هوانوردی
cardiology
دانش قلب شناسی
geology
دانش زمین شناسی
nonrated man
دانش اموز دریایی
geogony
دانش زمین پیدایی
acadmist
عضو انجمن دانش یافرهنگستان
encyclopedias
دایره العلوم دانش جنگ
encyclopaedias
دایره العلوم دانش جنگ
phonology
دانش دگرگونی صدا در زبان
His knowledge has no limits.
دانش اوحد واندازه ای ندارد
encyclopedia
دایره العلوم دانش جنگ
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
psychics
دانش قوا وکارهای ذهنی
podiatry
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
sophy
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
gnosis
دانش رازهای روحانی عرفان
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
academical
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
acodemian
عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
women students
زنان دانش اموز محصلین اناث
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
actinochemistry
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
lore
دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
learning curve
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
informatics
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
misology
بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
There is no royal road to learning .
<proverb>
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
knowledge
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
academically
چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
cbt
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
No less than half the students failed the test.
کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
egg bound
صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
c
استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
information
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
intellectualist
کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
articled
کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
electronics
دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
tactics
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
expert
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
atheneum
انجمن ادبی انجمن دانش
athenaeum
انجمن ادبی انجمن دانش
recruit
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
lockers
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
locker
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com