English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
learning دانش یادگیری
Search result with all words
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Other Matches
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
learning یادگیری
one trial learning یادگیری یک کوششی
unlearning یادگیری زدایی
motor learning یادگیری حرکتی
mastery learning یادگیری در حدتسلط
perceptual learning یادگیری ادراکی
maze learning یادگیری در ماز
whole learning یادگیری سرتاسری
probability learning یادگیری احتمالاتی
vicarious learning یادگیری مشاهدهای
serial learning یادگیری زنجیرهای
social learning یادگیری اجتماعی
subliminal learning یادگیری زیراستانهای
transfer of learning انتقال یادگیری
verbal learning یادگیری کلامی
massed learning یادگیری بی وقفه
heuristic learning یادگیری ذهنی
learning to learn یادگیری اموزی
latent learning یادگیری نهفته
learning curve منحنی یادگیری
global learning یادگیری یکپارچه
learning rate سرعت یادگیری
discrimination learning یادگیری افتراقی
avoidance learning یادگیری اجتنابی
rate of learning سرعت یادگیری
incidental learning یادگیری اتفاقی
incentive learning یادگیری با مشوق
learning set امایه یادگیری
learning theory نظریه یادگیری
insightful learning یادگیری بینش افرین
statistical learning theory نظریه اماری یادگیری
distributed learning یادگیری فاصله دار
computer based learning یادگیری بر پایه کامپیوتر
means end learning یادگیری وسیله- هدف
mathematical learning theory نظریه ریاضی یادگیری
rote learning یادگیری طوطی وار
trial and error learning یادگیری از راه کوشش و خطا
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
how can I learn English چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
researches توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
cognition دانش
realising [British] دانش
cognisance [British] دانش
scholarship دانش
scholarships دانش
science دانش
sciences دانش
realizing دانش
know how دانش
knowledge دانش
knowledge دانش
gramarye دانش
gramary دانش
kenning دانش
gramarey دانش
understanding دانش
know-how دانش
wisdom دانش
maieutic دانش مامایی
knowledge representation نمایش دانش
technical know how دانش فنی
knowing faculty قوه دانش
knowledge base پایگاه دانش
knowledge representation بازنمود دانش
knowledge domain قلمرو دانش
knowledge engineer مهندسی دانش
knowlege representation نمایش دانش
kith دانش و معرفت
in ken د رحدود دانش
polyhistor دانش بسیار
polymathy دانش زیاد
schoolfellow کسب دانش
physical science دانش مادی
life sciences دانش زیستی
to a knowledge دانش اندوختن
to reach for knowledge دانش کوشیدن
life science دانش زیستی
photology دانش روشنایی
philomath دانش پرست
architectonic دانش معماری
normal school دانش سرا
ominscience دانش بی پایان
omniscience دانش بی پایان
onomastics دانش نام
organum وسیله دانش
pansophism دانش مطلق
patrons of learning دانش پروران
witting معلومات دانش
pupils دانش اموز
schoolboys دانش اموز
aeronautics دانش هوانوردی
smattering دانش سطحی
educating دانش اموختن
educates دانش اموختن
scholars دانش پژوه
scholar دانش پژوه
alumnus دانش اموخته
schoolboy دانش اموز
erudition فضل و دانش
academy انجمن دانش
pupil دانش اموز
educate دانش اموختن
letter معرفت دانش
letters معرفت دانش
student دانش اموز
students دانش اموز
academies انجمن دانش
an encourouges of science دانش پرور
thermodynamics دانش دماپویایی
teacher's college دانش سرا
schooling کسب دانش
grader دانش اموز
striker دانش اموز
strikers دانش اموز
computer awarness دانش کامپیوتر
treatise دانش نویسه
treatises دانش نویسه
computer literacy دانش کامپیوتر
postgraduates دانش اموخته
postgraduate دانش اموخته
knowledge نرم افزاری که دانش
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
reservoir of knowledge مخزن یا گنج دانش
logic دانش تفکرات و دلایل
relativity of knowledge نسبی بودن دانش
old boys دانش آموز پیشین
psychologt دانش قواوکارهای ذهنی
To acquire knowledge. دانش فرا گرفتن
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
old boy دانش آموز پیشین
summa اثار دانش بشری
aeronautical مربوط به دانش هوانوردی
statics دانش پایداری نیروها
geology دانش زمین شناسی
technology دانش فنی تکنولوژی
technologies دانش فنی تکنولوژی
he is a prodigy of learning اعجوبه ایست در دانش
metaphsics نسبت بهشتی و دانش
metaphsics دانش ماورای طبیعت
geogeny دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit تصدیق دانش علمی
domain knowledge دانش محیط کاربرد
academician عضو انجمن دانش
aeronautic مربوط به دانش هوانوردی
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
cardiology دانش قلب شناسی
nonrated man دانش اموز دریایی
phonics دانش صدا وپژواک
paleology دانش چیزهای کهنه
geogony دانش زمین پیدایی
superficiality دانش سطحی بیمایگی
gynecology دانش امراض زنانه
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
His knowledge has no limits. دانش اوحد واندازه ای ندارد
phonology دانش دگرگونی صدا در زبان
acadmist عضو انجمن دانش یافرهنگستان
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
seaman recruit دانش اموز ملوانی دریایی
encyclopaedias دایره العلوم دانش جنگ
podiatry دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
sophy پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
encyclopedias دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia دایره العلوم دانش جنگ
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
psychics دانش قوا وکارهای ذهنی
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
academical ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
women students زنان دانش اموز محصلین اناث
acodemian عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
learning curve نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
actinochemistry مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
informatics دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
misology بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
lore دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
c استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
cbt استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
matricular وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
knowledge دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
academically چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
opto electronics تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
No less than half the students failed the test. کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
egg bound صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com