Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
back judge
داور در محوطه دفاعی
Other Matches
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
apologetic
دفاعی
backfield
خط دفاعی
vindicative
دفاعی
defensive
دفاعی
defensive line
خط دفاعی
zone
منطقه دفاعی
five man line
خط دفاعی 5 نفره
agger
پشته ی دفاعی
defensively
حالت دفاعی
preventive war
نبرد دفاعی
zones
منطقه دفاعی
rejoinder
پاسخ دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
stack the defence
ارایش دفاعی
odd front
خط دفاعی 4 نفره
covers
بازی دفاعی
coverings
بازی دفاعی
cover
بازی دفاعی
mixers
نوعی خط دفاعی
defensive war
جنگ دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
defense information
اطلاعات دفاعی
defense base
پایگاه دفاعی
blue line
خط دفاعی هاکی
backcourt
نیمه دفاعی
defense position
موضع دفاعی
defensive fire
اتش دفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
defensive league
اتحاد دفاعی
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
press
تاکتیک دفاعی فشرده
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
bump and go
نوعی مانور دفاعی
protective cover
جان پناه دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
sandbag
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
bangoe gei
تکنیک دفاعی تکواندو
bump and run
نوعی مانور دفاعی
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
defensiveness
حالت دفاعی داشتن
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
defensive wrestler
کشتی گیر دفاعی
defensive player
شطرنج باز دفاعی
apologist
نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
sandbags
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
sandbagged
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
decompensation
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
apologists
نویسندهء رسالهء دفاعی
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
pale
حصار دفاعی دفاع
paler
حصار دفاعی دفاع
palest
حصار دفاعی دفاع
switch position
موضع دفاعی بینابین
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
switch position
موضع رابط دفاعی
Cashel
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
parried
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corrals
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parries
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corralling
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
arbitator
داور
arbitrators
داور
arbitrator
داور
markers
داور
marker
داور
arbiter
داور
juror
داور
judge
داور
judges
داور
judging
داور
judged
داور
jurors
داور
refereed
داور
referee
داور
umpire
داور
umpiring
داور
umpires
داور
umpired
داور
refereeing
داور
referees
داور
arbiters
داور
chevaux de fries
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
judicial arbitrator
داور قانونی
umpired
داور مانور
awarded
رای داور
judicial arbitrator
داور قضائی
foot fault judge
کمک داور
arbiter
قاضی داور
referee's whistle
سوت داور
head linesman
داور خط کناری
award
رای داور
umpires
کمک داور
umpires
داور مانور
umpiring
داور مانور
referees
داور مسابقات
umpiring
کمک داور
arbiters
قاضی داور
field judge
داور میدان
umpired
کمک داور
referee
داور مسابقات
refereeing
داور مسابقات
refereed
داور مسابقات
netcord umpire
داور تور
umpire
داور مانور
referee throw
پرتاب داور
placing judge
داور خط پایان
awards
رای داور
line official
داور خط تجمع
umpire
کمک داور
ump
کمک داور
referee stops contest
استوپ داور
sole arbitrator
داور منفرد
awarding
رای داور
net cord judge
داور تور
compounded
: محوطه
compounded
محوطه
garth
محوطه
compound
: محوطه
compound
محوطه
enclosure
محوطه
areas
محوطه
ground
محوطه
area
محوطه
space
محوطه
spaces
محوطه
wards
محوطه
ward
محوطه
compounds
محوطه
zone
محوطه
compounds
: محوطه
zones
محوطه
haws
محوطه
hawing
محوطه
hawed
محوطه
haw
محوطه
precincts
محوطه
enclosures
محوطه
precinct
محوطه
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
refereeing
داور مسابقات شدن
referees
داور بالای والیبال
stopping
استوپ داور بوکس
stopped
استوپ داور بوکس
stop
استوپ داور بوکس
shushin
داور وسط کاراته
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
umpire
سرداور داور مسابقات
the judgewas corrupted
داور به رشوه تطییع شد
referee
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
referees
داور مسابقات شدن
aftereffect
اثر بعدی داور
deashim
داور وسط تکواندو
refereed
داور مسابقات شدن
refereed
داور بالای والیبال
stops
استوپ داور بوکس
dissented
مشاجره بر سر رای داور
dissents
مشاجره بر سر رای داور
dissent
مشاجره بر سر رای داور
umpiring
سرداور داور مسابقات
ground judge
داور زمین شمشیربازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com