Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
step daughter	دختر اندر دخترزن یا شوهر
Other Matches
brother in low	برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
uncle	شوهر عمه شوهر خاله
uncles	شوهر عمه شوهر خاله
brorher in law	برادر شوهر شوهر خواهر
interwed	در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
in-	اندر
in	اندر
into	اندر
gluten	موم اندر اب
intercalary	اندر جاه
slut	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
bachelor	زن بی شوهر
spouse	زن یا شوهر
hubbies	شوهر
trigamist	زن سه شوهر
feme sole	زن بی شوهر
discovert	بی شوهر
spouses	زن یا شوهر
bachelors	زن بی شوهر
hub or hub by	شوهر
hubby	شوهر
pair	زن و شوهر
couple	زن و شوهر
husband	شوهر
coupled	زن و شوهر
mans	شوهر
man	شوهر
husbands	شوهر
wedded	زن و شوهر
couples	زن و شوهر
matron	زن شوهر دار
married	شوهر دار
matrons	زن شوهر دار
wed	زن یا شوهر دادن
cuckold	شوهر زن زانیه
stepfathers	شوهر مادر
espouses	شوهر دادن
espoused	شوهر دادن
espouse	شوهر دادن
marry	شوهر دادن
marries	شوهر دادن
cuckolds	شوهر زن زانیه
cuckolding	شوهر زن زانیه
cuckolded	شوهر زن زانیه
stepfather	شوهر مادر
give in marriage	شوهر دادن
bigamous	دارای دو زن یا دو شوهر
father-in-law	پدر شوهر
brothers-in-law	شوهر خواهر
monandrous	دارای یک شوهر
espousing	شوهر دادن
marriageable	تنه شوهر
monandry	اعتیاد به یک شوهر
polyandrist	زن چند شوهر
fathers-in-law	پدر شوهر
monogamous	دارای یک زن یا یک شوهر
brother-in-law	شوهر خواهر
mothers-in-law	مادر شوهر
mother-in-law	مادر شوهر
step son	پسرزن یا شوهر
mother in low	مادر شوهر
father in law	پدر شوهر
monandry	زندگی با یک شوهر
brother in law	شوهر خواهر
polygamist	شوهر چند زن
mother in law	مادر شوهر نامادری
judicial separaion	جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
jointure	دارایی مشترک زن و شوهر
he got off his daughters	دخترهایش را شوهر داد
nubility	تنه شوهر بودن
sister in law	خواهر شوهر زن برادر
her much older husband	شوهر بسیار مسن تر از او [زن]
privacy between husband and wife	خلوت بین زن و شوهر
polygamous	چند شوهر ه چندگان
admetus	شوهر السس تیس
nephew	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
to wear breeches	بر شوهر خود مسلط بودن
nephews	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
her next was a merchant	شوهر بعدی وی بازرگان بود
pin money	پول جیبی شوهر به همسرش
double negative	نفی اندر نفی
double negatives	نفی اندر نفی
to live like cat and dog	دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
polyandrous	چند شوهره وابسته بچند شوهر
polyandric	چند شوهره وابسته بچند شوهر
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon	زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
wenches	دختر
daughtren	دختر
maid	دختر
maids	دختر
she	ان دختر یا زن
fille	دختر
granddaughter	دختر دختر
wench	دختر
quean	دختر
lasses	دختر
sissified	دختر
girly	دختر
grand daughter	دختر دختر
daughters	دختر
daughter	دختر
lass	دختر
girlie	دختر
girl	دختر
granddaughters	دختر دختر
girls	دختر
phoebe	دختر گا
paraphernalia	دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
telegony	انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
proserpina	دختر زاوش
proserpine	دختر زاوش
nurse maid	دختر پرستار
first cousins	دختر عمه
first cousins	دختر دایی
girl scout	پیشاهنگ دختر
girl scouts	پیشاهنگ دختر
girlfriend	دوست دختر
girlfriends	دوست دختر
schoolgirl	دختر مدرسه
schoolgirls	دختر مدرسه
teeny-boppers	دختر بچه
first cousins	دختر خاله
first cousins	دختر عمو
trull	دختر جوان
whose d. is she?	او دختر کیست
age of consent	سن قانونی دختر
first cousin	دختر عمو
first cousin	دختر خاله
first cousin	دختر عمه
first cousin	دختر دایی
teeny-bopper	دختر بچه
periwinkles	گل تلفونی دختر
belles	دختر خوشگل
demoiselle	دختر خانم
belle	دختر خوشگل
girl guide	دختر پیشاهنگ
gamine	دختر کوچه
gamine	دختر ولگرد
granddaughters	دختر پسر
granddaughter	دختر پسر
god daughter	دختر تعمیدی
goddauhgter	دختر تعمیدی
cowgirl	دختر گاوچران
colleen	دختر بور
maiden	دختر باکره
maidens	دختر باکره
stepdaughter	دختر خوانده
stepdaughters	دختر خوانده
periwinkle	گل تلفونی دختر
wenches	دختر دهقان
balletgirl	دختر رقصنده
wench	دختر دهقان
bobby soxer	دختر نابالغ
colleen	دختر موخرمایی
grand son	پسر دختر
grandsons	پسر دختر
hussy	دختر جسور
inheritress	زن یا دختر ارث بر
inheritrix	زن یا دختر ارث بر
bobby socker	دختر نابالغ
lass n	دختر بچه
hussy	دختر گستاخ
hussies	دختر جسور
hussies	دختر گستاخ
minx	دختر گستاخ
nursemaids	دختر پرستار
nursemaid	دختر پرستار
czarevna	دختر تزار
tomboy	دختر پسروار
ingenue	دختر ساده
tomboys	دختر پسروار
hoyden ar hoi	دختر بی شرم
hoyden ar hoi	دختر گستاخ
grandson	پسر دختر
hoyden	دختر گستاخ
filly	دختر شوخ و جوان
She is a pretty of it .	دختر قشنگی؟ است
fillies	دختر شوخ و جوان
milkmaids	دختر شیر دوش
milkmaid	دختر شیر دوش
old maids	دختر خانه مانده
niece	دختر برادر یا خواهر
nieces	دختر برادر یا خواهر
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.	دختر خودرأیی است
gamine	دختر هوس باز
grisette	دختر کارگر فرانسوی
alumna	دختر یا زن فارغ التحصیل
spinsters	دختر خانه مانده
spinster	دختر خانه مانده
senorita	دوشیزه دختر خانم
goddaughter	دختر خواندهی روحانی
spinsterish	مثل دختر ترشیده
goddaughters	دختر خواندهی روحانی
girlie	دختر وار دخترانه
besom	دختر گستاخ وجسور
princess of the blood	دختر یا نوه پادشاه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com