Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English
Persian
maiden
دختر باکره
maidens
دختر باکره
Other Matches
mariology
مبحث زندگی مریم باکره شناسایی مریم باکره
interwed
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
virgins
باکره
virgin
باکره
virgin mary
مریم باکره
the virgin
مریم باکره
virginal
باکره مانده
mary
مریم باکره
virgin birth
از مادر باکره بدنیاامدن
lady day
عید مخصوص مریم باکره
lady chapel
کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
muffins
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffin
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
wenches
دختر
sissified
دختر
wench
دختر
she
ان دختر یا زن
maid
دختر
girls
دختر
daughter
دختر
daughters
دختر
daughtren
دختر
girlie
دختر
lasses
دختر
lass
دختر
phoebe
دختر گا
quean
دختر
maids
دختر
granddaughter
دختر دختر
fille
دختر
granddaughters
دختر دختر
girly
دختر
grand daughter
دختر دختر
girl
دختر
ingenue
دختر ساده
first cousin
دختر خاله
whose d. is she?
او دختر کیست
minx
دختر گستاخ
proserpine
دختر زاوش
lass n
دختر بچه
inheritress
زن یا دختر ارث بر
nurse maid
دختر پرستار
first cousin
دختر عمه
first cousin
دختر عمو
gamine
دختر کوچه
age of consent
سن قانونی دختر
inheritrix
زن یا دختر ارث بر
trull
دختر جوان
proserpina
دختر زاوش
first cousin
دختر دایی
first cousins
دختر عمو
first cousins
دختر خاله
first cousins
دختر عمه
first cousins
دختر دایی
girl scout
پیشاهنگ دختر
girl scouts
پیشاهنگ دختر
girlfriend
دوست دختر
girlfriends
دوست دختر
schoolgirl
دختر مدرسه
schoolgirls
دختر مدرسه
teeny-bopper
دختر بچه
teeny-boppers
دختر بچه
hoyden ar hoi
دختر بی شرم
periwinkle
گل تلفونی دختر
czarevna
دختر تزار
cowgirl
دختر گاوچران
colleen
دختر بور
tomboys
دختر پسروار
colleen
دختر موخرمایی
grandsons
پسر دختر
bobby soxer
دختر نابالغ
granddaughter
دختر پسر
bobby socker
دختر نابالغ
granddaughters
دختر پسر
balletgirl
دختر رقصنده
wench
دختر دهقان
girl guide
دختر پیشاهنگ
belle
دختر خوشگل
stepdaughters
دختر خوانده
stepdaughter
دختر خوانده
belles
دختر خوشگل
tomboy
دختر پسروار
wenches
دختر دهقان
hussy
دختر گستاخ
god daughter
دختر تعمیدی
grandson
پسر دختر
grand son
پسر دختر
hussies
دختر جسور
hussy
دختر جسور
hoyden
دختر گستاخ
hoyden ar hoi
دختر گستاخ
hussies
دختر گستاخ
gamine
دختر ولگرد
goddauhgter
دختر تعمیدی
periwinkles
گل تلفونی دختر
demoiselle
دختر خانم
nursemaid
دختر پرستار
nursemaids
دختر پرستار
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
دختر خودرأیی است
milkmaid
دختر شیر دوش
She is a pretty of it .
دختر قشنگی؟ است
old maids
دختر خانه مانده
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
nieces
دختر برادر یا خواهر
niece
دختر برادر یا خواهر
old maid
دختر خانه مانده
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
nymphet
دختر کوچک و زیبا
pinup
تصویر دختر زیبا
girlie
دختر وار دخترانه
spinster
دختر خانه مانده
spinsters
دختر خانه مانده
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
besom
دختر گستاخ وجسور
townswoman
دختر شهری فاحشه
spinsterish
مثل دختر ترشیده
grisette
دختر کارگر فرانسوی
senorita
دوشیزه دختر خانم
milkmaids
دختر شیر دوش
fillies
دختر شوخ و جوان
filly
دختر شوخ و جوان
who is this girl ?
این دختر کیست
girly
دختر وار دخترانه
gamine
دختر هوس باز
sissy
دختر مردیا بچه زن صفت
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
cissies
دختر مردیا بچه زن صفت
jade
دختر لاسی پشم سبز
her next was a girl
بچه دومش دختر بود
sissies
دختر مردیا بچه زن صفت
statutory rape
هتک ناموس دختر نابالغ
wenches
فاحشه دختر بازی کردن
She bore him a daughter.
برایش یک دختر آورد (زائید)
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
She is very sweet . She is a pet .
دختر خیلی نازی است
wench
فاحشه دختر بازی کردن
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
She is a ball of fire.
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
electra complex
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
Will you go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scouts
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
How about going out together?
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to pick up somebody
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy
دختر خانم خانم
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com