Dictiornary-Farsi | دختر برادر یا خواهر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
niece	دختر برادر یا خواهر
nieces	دختر برادر یا خواهر


Other Matches

sib	برادر یا خواهر
grand nephew	نوه برادر یا خواهر
sister in law	خواهر شوهر زن برادر
grand niece	نوه برادر یا خواهر
grandnephew	نوه برادر یا خواهر
grandniece	نوه برادر یا خواهر
nepew	پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
nepotism	انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
brother in low	برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
brorher in law	برادر شوهر شوهر خواهر
interwed	در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sister in law	خواهر زن
sisters	خواهر
sister	خواهر
sissy	خواهر
sororicide	خواهر کش
cissies	خواهر
sisten	خواهر
sissies	خواهر
sissified	خواهر
sister ship	کشتی خواهر
halfsister	خواهر ناتنی
brothers-in-law	شوهر خواهر
brother-in-law	شوهر خواهر
brother in law	شوهر خواهر
half sister	خواهر ناتنی
half-sisters	خواهر ناتنی
half-sister	خواهر ناتنی
nephews	پسر خواهر
foster sister	خواهر رضاعی
sisterly	خواهر وار
nephew	پسر خواهر
sororicide	خواهر کشی
step sister	خواهر ناتنی
niece	دختربرادر یا خواهر و غیره
nieces	دختربرادر یا خواهر و غیره
nephew	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews	پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
Br	برادر
brotherless	بی برادر
brother in low	برادر زن
brorher in law	برادر زن
fra	برادر
brother-in-law	برادر زن
bro	برادر
brothers	برادر
brother in law	برادر زن
brothers-in-law	برادر زن
fratricide	برادر کش
relatives	برادر
brother	برادر
bru	برادر
foster brother	برادر رضاعی
brother of half blood	برادر ناتنی
Big Brother	برادر بزرگتر
half-brother	برادر ناتنی
uterine brother	برادر امی
fratricide	برادر کشی
nepew	پسر برادر
sibling	برادر یاخواهر
siblings	برادر یاخواهر
half brother	برادر ناتنی
brother of full blood	برادر تنی
full blood	برادر تنی
full blood	برادر ابوینی
nephew	پسر برادر
bigbrother	برادر بزرگتر
blood brothers	برادر خوانده
blood brothers	برادر هم خون
blood brother	برادر خوانده
blood brother	برادر هم خون
sister-in-law	خواهرشوهر زن برادر
sisters-in-law	خواهرشوهر زن برادر
half-brothers	برادر ناتنی
aaron	برادر موسی
nephews	پسر برادر
half-brother	برادر امی یا ابی
half blood brother	برادر امی یا ابوی
imeant his brother	مقصودم برادر اوست
My younger brother and sister .	برادر وخواهر کوچک من
half-brothers	برادر امی یا ابی
fraternal	برادر وار ائتلافی
My sister says she's looking forward to meeting you.	خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
billies	برادر مخفف نام william
billy	برادر مخفف نام william
You are sure a dead ringer for muy brother.	تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
sissified	دختر
phoebe	دختر گا
quean	دختر
girls	دختر
she	ان دختر یا زن
girl	دختر
granddaughters	دختر دختر
lass	دختر
girly	دختر
granddaughter	دختر دختر
wench	دختر
maid	دختر
maids	دختر
daughtren	دختر
girlie	دختر
daughters	دختر
wenches	دختر
grand daughter	دختر دختر
daughter	دختر
fille	دختر
lasses	دختر
bobby socker	دختر نابالغ
wench	دختر دهقان
granddaughter	دختر پسر
colleen	دختر موخرمایی
belles	دختر خوشگل
bobby soxer	دختر نابالغ
balletgirl	دختر رقصنده
stepdaughters	دختر خوانده
stepdaughter	دختر خوانده
maidens	دختر باکره
maiden	دختر باکره
colleen	دختر بور
periwinkles	گل تلفونی دختر
nursemaids	دختر پرستار
nursemaid	دختر پرستار
hussies	دختر گستاخ
hussies	دختر جسور
hussy	دختر گستاخ
periwinkle	گل تلفونی دختر
wenches	دختر دهقان
belle	دختر خوشگل
girl guide	دختر پیشاهنگ
granddaughters	دختر پسر
grandsons	پسر دختر
grandson	پسر دختر
tomboys	دختر پسروار
tomboy	دختر پسروار
hussy	دختر جسور
trull	دختر جوان
first cousins	دختر عمو
first cousins	دختر خاله
first cousins	دختر عمه
first cousins	دختر دایی
girl scout	پیشاهنگ دختر
nurse maid	دختر پرستار
girl scouts	پیشاهنگ دختر
minx	دختر گستاخ
gamine	دختر کوچه
first cousin	دختر عمه
first cousin	دختر خاله
god daughter	دختر تعمیدی
demoiselle	دختر خانم
whose d. is she?	او دختر کیست
age of consent	سن قانونی دختر
hoyden	دختر گستاخ
lass n	دختر بچه
czarevna	دختر تزار
first cousin	دختر عمو
hoyden ar hoi	دختر گستاخ
girlfriend	دوست دختر
girlfriends	دوست دختر
teeny-boppers	دختر بچه
cowgirl	دختر گاوچران
first cousin	دختر دایی
inheritress	زن یا دختر ارث بر
ingenue	دختر ساده
proserpine	دختر زاوش
hoyden ar hoi	دختر بی شرم
proserpina	دختر زاوش
grand son	پسر دختر
teeny-bopper	دختر بچه
gamine	دختر ولگرد
schoolgirl	دختر مدرسه
inheritrix	زن یا دختر ارث بر
goddauhgter	دختر تعمیدی
schoolgirls	دختر مدرسه
girly	دختر وار دخترانه
townswoman	دختر شهری فاحشه
grisette	دختر کارگر فرانسوی
gamine	دختر هوس باز
nymphet	دختر کوچک و زیبا
spinsterish	مثل دختر ترشیده
senorita	دوشیزه دختر خانم
pinup	تصویر دختر زیبا
princess of the blood	دختر یا نوه پادشاه
who is this girl ?	این دختر کیست
goddaughter	دختر خواندهی روحانی
goddaughters	دختر خواندهی روحانی
spinster	دختر خانه مانده
spinsters	دختر خانه مانده
alumna	دختر یا زن فارغ التحصیل
besom	دختر گستاخ وجسور
She is a pretty of it .	دختر قشنگی؟ است
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.	دختر خودرأیی است
girlie	دختر وار دخترانه
fillies	دختر شوخ و جوان
filly	دختر شوخ و جوان
milkmaids	دختر شیر دوش
old maid	دختر خانه مانده