English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (2 milliseconds)
English Persian
belle دختر خوشگل
belles دختر خوشگل
Other Matches
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
beautiful خوشگل
good looking خوشگل
good-looking خوشگل
beau ideal خوشگل
well favored خوشگل
to be good-looking خوشگل بودن
catamite بچه خوشگل
She looks appealing. او [زن] خوشگل است.
She looks nice. او [زن] خوشگل است.
to look good خوشگل بودن
well favoured زیبا خوشگل
pretty to look at [to watch] زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
lasses دختر
phoebe دختر گا
grand daughter دختر دختر
quean دختر
girly دختر
lass دختر
sissified دختر
girlie دختر
girl دختر
girls دختر
fille دختر
daughtren دختر
granddaughters دختر دختر
maids دختر
maid دختر
granddaughter دختر دختر
she ان دختر یا زن
daughters دختر
wench دختر
wenches دختر
daughter دختر
nurse maid دختر پرستار
whose d. is she? او دختر کیست
age of consent سن قانونی دختر
inheritrix زن یا دختر ارث بر
first cousin دختر عمو
first cousin دختر خاله
first cousin دختر عمه
first cousin دختر دایی
trull دختر جوان
minx دختر گستاخ
proserpina دختر زاوش
proserpine دختر زاوش
lass n دختر بچه
god daughter دختر تعمیدی
first cousins دختر عمو
first cousins دختر خاله
teeny-boppers دختر بچه
first cousins دختر عمه
first cousins دختر دایی
girl scout پیشاهنگ دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
girlfriend دوست دختر
girlfriends دوست دختر
schoolgirl دختر مدرسه
schoolgirls دختر مدرسه
teeny-bopper دختر بچه
inheritress زن یا دختر ارث بر
maidens دختر باکره
colleen دختر بور
cowgirl دختر گاوچران
czarevna دختر تزار
demoiselle دختر خانم
maiden دختر باکره
gamine دختر کوچه
gamine دختر ولگرد
hussy دختر جسور
colleen دختر موخرمایی
bobby socker دختر نابالغ
stepdaughter دختر خوانده
stepdaughters دختر خوانده
periwinkles گل تلفونی دختر
periwinkle گل تلفونی دختر
wenches دختر دهقان
wench دختر دهقان
girl guide دختر پیشاهنگ
balletgirl دختر رقصنده
granddaughters دختر پسر
granddaughter دختر پسر
hussy دختر گستاخ
hussies دختر جسور
hussies دختر گستاخ
hoyden دختر گستاخ
nursemaids دختر پرستار
hoyden ar hoi دختر گستاخ
hoyden ar hoi دختر بی شرم
nursemaid دختر پرستار
ingenue دختر ساده
tomboy دختر پسروار
tomboys دختر پسروار
goddauhgter دختر تعمیدی
grandson پسر دختر
grandsons پسر دختر
grand son پسر دختر
bobby soxer دختر نابالغ
nieces دختر برادر یا خواهر
fillies دختر شوخ و جوان
filly دختر شوخ و جوان
old maid دختر خانه مانده
old maids دختر خانه مانده
milkmaids دختر شیر دوش
milkmaid دختر شیر دوش
niece دختر برادر یا خواهر
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
nymphet دختر کوچک و زیبا
goddaughter دختر خواندهی روحانی
spinster دختر خانه مانده
townswoman دختر شهری فاحشه
gamine دختر هوس باز
spinsters دختر خانه مانده
pinup تصویر دختر زیبا
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
senorita دوشیزه دختر خانم
who is this girl ? این دختر کیست
goddaughters دختر خواندهی روحانی
girlie دختر وار دخترانه
spinsterish مثل دختر ترشیده
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
girly دختر وار دخترانه
besom دختر گستاخ وجسور
grisette دختر کارگر فرانسوی
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
wenches فاحشه دختر بازی کردن
statutory rape هتک ناموس دختر نابالغ
her next was a girl بچه دومش دختر بود
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
sissy دختر مردیا بچه زن صفت
She is svelt . she has a small waist . دختر کمر باریکی است
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
She is very sweet . She is a pet . دختر خیلی نازی است
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
jade دختر لاسی پشم سبز
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
sissies دختر مردیا بچه زن صفت
wench فاحشه دختر بازی کردن
She is a ball of fire. دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
paranymph دختر ملازم عروس به خانه داماد
The blow made me giddy young girl . دختر گیج وسر بهوایی است
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
electra complex حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
Will you go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Do you want to go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
to date باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
gals واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gal واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
to pick up somebody کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy دختر خانم خانم
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com