Dictiornary-Farsi | دختر خوش قیافه ای است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
She is a good – looker .	دختر خوش قیافه ای است


Other Matches

interwed	در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
countenancing	قیافه
leering	قیافه
gesture	قیافه
countenances	قیافه
countenanced	قیافه
snoot	قیافه
countenance	قیافه
leers	قیافه
unfavorable	بد قیافه
looks	قیافه
sights	قیافه
sight	قیافه
mien	قیافه
gestured	قیافه
gesturing	قیافه
expression	قیافه
expressions	قیافه
facial expression	قیافه
leered	قیافه
look	قیافه
looked	قیافه
leer	قیافه
death mask	قیافه مرده
pose	قیافه گرفتن
geste	قیافه اشاره
posed	قیافه گرفتن
poses	قیافه گرفتن
posing	قیافه گرفتن
death masks	قیافه مرده
To strike an a attitude . To put on a stern look .	قیافه گرفتن
gest	قیافه اشاره
gauntly	با قیافه بدsmear
pull a long face <idiom>	قیافه گرفتن
good-looking <adj.>	خوش قیافه
goodlooking	خوش قیافه
semblance	قیافه فن قوی
physignomy	قیافه شناسی
expressionless	قیافه ناگویا
grimness	قیافه سبع
physiognomist	قیافه شناس
to have the g.in one's face	قیافه شوم داشتن
leers	رنگ قیافه منظر
posers	ژستو قیافه گیر
physiognomy	قیافه شناسی سیما
leering	رنگ قیافه منظر
looker	خوش قیافه نگهدار
poser	ژستو قیافه گیر
poseurs	ژستو قیافه گیر
physiognomies	قیافه شناسی سیما
leered	رنگ قیافه منظر
poseur	ژستو قیافه گیر
handsome	خوش قیافه زیبا
leer	رنگ قیافه منظر
to keep one's countenance	قیافه خودراتغییر دادن
disguising	تغییر قیافه دادن
masquerading	قیافه فاهری بخوددادن
deadpan	قیافه خشک و بی روح
disguise	تغییر قیافه دادن
as plain as a pikestaff <idiom>	مثل شیربرنج [قیافه]
masquerade	قیافه فاهری بخوددادن
disguised	تغییر قیافه دادن
masqueraded	قیافه فاهری بخوددادن
disguises	تغییر قیافه دادن
masquerades	قیافه فاهری بخوددادن
posed	قیافه گیری برای عکسبرداری
guise	تغییر قیافه لباس مبدل
guises	تغییر قیافه لباس مبدل
pose	قیافه گیری برای عکسبرداری
She is beginning to lose her looks .	قیافه اش را دارد از دست می دهد
physiognomically	موافق علم قیافه شناسی
snoot	شکلک دراوردن قیافه گرفتن
poses	قیافه گیری برای عکسبرداری
disguisement	تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
pokerface	قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
solid looking	دارای قیافه جامد وبیروح
snooty	دارای قیافه تحقیر امیز
deadpan	قیافه خشک و بی روح داشتن
to change one's countenance	تغییر قیافه یا رنگ دادن
posing	قیافه گیری برای عکسبرداری
physiognomical	مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
physiognomic	وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
straight face	چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
The town has a European look.	این شهر قیافه اروپایی دارد
physiognomonic	تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
There were some angry looks in the crowd .	قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
You look ridiculous in that old hat .	با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
She flirts with every handsome man she meets .	برای هر مرد خوش قیافه ای قر وغمزه می آید
can not judge a book by its cover <idiom>	[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
phoebe	دختر گا
quean	دختر
sissified	دختر
daughtren	دختر
wenches	دختر
maid	دختر
maids	دختر
girly	دختر
granddaughter	دختر دختر
granddaughters	دختر دختر
grand daughter	دختر دختر
fille	دختر
daughters	دختر
wench	دختر
girlie	دختر
girl	دختر
lasses	دختر
daughter	دختر
lass	دختر
girls	دختر
she	ان دختر یا زن
whose d. is she?	او دختر کیست
trull	دختر جوان
proserpine	دختر زاوش
proserpina	دختر زاوش
girl scouts	پیشاهنگ دختر
age of consent	سن قانونی دختر
first cousin	دختر عمو
girlfriends	دوست دختر
schoolgirl	دختر مدرسه
schoolgirls	دختر مدرسه
teeny-bopper	دختر بچه
teeny-boppers	دختر بچه
girlfriend	دوست دختر
girl scout	پیشاهنگ دختر
first cousin	دختر خاله
first cousin	دختر عمه
first cousin	دختر دایی
first cousins	دختر عمو
first cousins	دختر خاله
first cousins	دختر عمه
first cousins	دختر دایی
granddaughters	دختر پسر
maidens	دختر باکره
stepdaughter	دختر خوانده
stepdaughters	دختر خوانده
grandsons	پسر دختر
balletgirl	دختر رقصنده
hussies	دختر گستاخ
bobby socker	دختر نابالغ
bobby soxer	دختر نابالغ
colleen	دختر موخرمایی
colleen	دختر بور
cowgirl	دختر گاوچران
czarevna	دختر تزار
nursemaids	دختر پرستار
maiden	دختر باکره
hussies	دختر جسور
periwinkles	گل تلفونی دختر
granddaughter	دختر پسر
grandson	پسر دختر
tomboys	دختر پسروار
girl guide	دختر پیشاهنگ
belle	دختر خوشگل
tomboy	دختر پسروار
hussy	دختر گستاخ
belles	دختر خوشگل
wench	دختر دهقان
hussy	دختر جسور
wenches	دختر دهقان
periwinkle	گل تلفونی دختر
nursemaid	دختر پرستار
gamine	دختر کوچه
grand son	پسر دختر
nurse maid	دختر پرستار
minx	دختر گستاخ
hoyden ar hoi	دختر گستاخ
lass n	دختر بچه
hoyden ar hoi	دختر بی شرم
goddauhgter	دختر تعمیدی
inheritrix	زن یا دختر ارث بر
ingenue	دختر ساده
inheritress	زن یا دختر ارث بر
hoyden	دختر گستاخ
god daughter	دختر تعمیدی
demoiselle	دختر خانم
gamine	دختر ولگرد
niece	دختر برادر یا خواهر
milkmaid	دختر شیر دوش
fillies	دختر شوخ و جوان
filly	دختر شوخ و جوان
spinsterish	مثل دختر ترشیده
nieces	دختر برادر یا خواهر
nymphet	دختر کوچک و زیبا
princess of the blood	دختر یا نوه پادشاه
senorita	دوشیزه دختر خانم
pinup	تصویر دختر زیبا
spinsters	دختر خانه مانده
old maid	دختر خانه مانده
old maids	دختر خانه مانده
girlie	دختر وار دخترانه
alumna	دختر یا زن فارغ التحصیل
who is this girl ?	این دختر کیست
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.	دختر خودرأیی است
besom	دختر گستاخ وجسور
grisette	دختر کارگر فرانسوی
She is a pretty of it .	دختر قشنگی؟ است