Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English
Persian
balletgirl
دختر رقصنده
Other Matches
pop goes the weasel
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
interwed
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
quean
دختر
granddaughters
دختر دختر
granddaughter
دختر دختر
girlie
دختر
wench
دختر
sissified
دختر
wenches
دختر
girl
دختر
lasses
دختر
she
ان دختر یا زن
phoebe
دختر گا
lass
دختر
girly
دختر
grand daughter
دختر دختر
daughters
دختر
daughter
دختر
girls
دختر
maid
دختر
maids
دختر
daughtren
دختر
fille
دختر
first cousins
دختر خاله
first cousin
دختر عمو
first cousin
دختر خاله
first cousin
دختر عمه
first cousin
دختر دایی
first cousins
دختر عمو
hoyden
دختر گستاخ
whose d. is she?
او دختر کیست
nurse maid
دختر پرستار
proserpina
دختر زاوش
proserpine
دختر زاوش
minx
دختر گستاخ
lass n
دختر بچه
inheritrix
زن یا دختر ارث بر
hoyden ar hoi
دختر گستاخ
trull
دختر جوان
inheritress
زن یا دختر ارث بر
ingenue
دختر ساده
hoyden ar hoi
دختر بی شرم
age of consent
سن قانونی دختر
first cousins
دختر عمه
granddaughters
دختر پسر
first cousins
دختر دایی
girl scout
پیشاهنگ دختر
girl scouts
پیشاهنگ دختر
girlfriend
دوست دختر
girlfriends
دوست دختر
schoolgirl
دختر مدرسه
schoolgirls
دختر مدرسه
teeny-bopper
دختر بچه
teeny-boppers
دختر بچه
periwinkles
گل تلفونی دختر
colleen
دختر موخرمایی
bobby soxer
دختر نابالغ
grandson
پسر دختر
bobby socker
دختر نابالغ
grandsons
پسر دختر
granddaughter
دختر پسر
girl guide
دختر پیشاهنگ
belle
دختر خوشگل
belles
دختر خوشگل
wench
دختر دهقان
wenches
دختر دهقان
stepdaughters
دختر خوانده
stepdaughter
دختر خوانده
maidens
دختر باکره
maiden
دختر باکره
tomboys
دختر پسروار
periwinkle
گل تلفونی دختر
colleen
دختر بور
hussies
دختر جسور
hussies
دختر گستاخ
god daughter
دختر تعمیدی
demoiselle
دختر خانم
gamine
دختر ولگرد
gamine
دختر کوچه
hussy
دختر جسور
grand son
پسر دختر
nursemaids
دختر پرستار
nursemaid
دختر پرستار
cowgirl
دختر گاوچران
hussy
دختر گستاخ
czarevna
دختر تزار
tomboy
دختر پسروار
goddauhgter
دختر تعمیدی
She is a pretty of it .
دختر قشنگی؟ است
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
milkmaids
دختر شیر دوش
milkmaid
دختر شیر دوش
fillies
دختر شوخ و جوان
nieces
دختر برادر یا خواهر
niece
دختر برادر یا خواهر
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
دختر خودرأیی است
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
spinsterish
مثل دختر ترشیده
girlie
دختر وار دخترانه
spinster
دختر خانه مانده
spinsters
دختر خانه مانده
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
who is this girl ?
این دختر کیست
besom
دختر گستاخ وجسور
townswoman
دختر شهری فاحشه
senorita
دوشیزه دختر خانم
pinup
تصویر دختر زیبا
nymphet
دختر کوچک و زیبا
old maids
دختر خانه مانده
filly
دختر شوخ و جوان
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
grisette
دختر کارگر فرانسوی
girly
دختر وار دخترانه
old maid
دختر خانه مانده
gamine
دختر هوس باز
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
cissies
دختر مردیا بچه زن صفت
sissies
دختر مردیا بچه زن صفت
sissy
دختر مردیا بچه زن صفت
her next was a girl
بچه دومش دختر بود
She is very sweet . She is a pet .
دختر خیلی نازی است
wenches
فاحشه دختر بازی کردن
jade
دختر لاسی پشم سبز
wench
فاحشه دختر بازی کردن
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
She bore him a daughter.
برایش یک دختر آورد (زائید)
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
statutory rape
هتک ناموس دختر نابالغ
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
electra complex
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
She is a ball of fire.
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
Do you want to go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
Will you go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scout
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scouts
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
to pick up somebody
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together?
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy
دختر خانم خانم
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com