Dictiornary-Farsi | دختر مدرسه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
schoolgirl	دختر مدرسه
schoolgirls	دختر مدرسه


Other Matches

interwed	در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
school mate	هم مدرسه
academy	مدرسه
school fellow	هم مدرسه
school age	سن مدرسه
academies	مدرسه
school	مدرسه
schoolmate	هم مدرسه
schoolmates	هم مدرسه
schools	مدرسه
senior high school	مدرسه متوسطه
school phobia	مدرسه هراسی
school truancy	مدرسه گریزی
secondery school	مدرسه متوسطه
schoolma'am	مدیره مدرسه
schoolmarm	مدیره مدرسه
schoolyard	حیاط مدرسه
school counselor	مشاور مدرسه
private school	مدرسه ملی
trade schools	مدرسه حرفهای
private schools	مدرسه ملی
summer school	مدرسه تابستانی
summer schools	مدرسه تابستانی
grammar school	مدرسه ابتدایی
grammar schools	مدرسه ابتدایی
head master	مدیر مدرسه
philosophy of the lyceum	فلسفه مدرسه
preliminary school	مدرسه ابتدائی
grade school	مدرسه ابتدایی
prep	مدرسه مقدماتی
trade school	مدرسه حرفهای
technical school	مدرسه فنی
school shooting	تیراندازی در مدرسه
unschooled	مدرسه نرفته
schoolteacher	معلم مدرسه
schoolteachers	معلم مدرسه
schoolyard	محوطهی مدرسه
schoolyards	حیاط مدرسه
schoolyards	محوطهی مدرسه
drop out (of school) <idiom>	ترک مدرسه
truancy	مدرسه گریزی
janitor	راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
satchels	کیف مدرسه
schooling	مدرسه رفتن
janitor	فراش مدرسه
janitors	فراش مدرسه
janitors	راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
schoolwork	درس مدرسه
satchel	کیف مدرسه
school	تحصیل در مدرسه
schools	تحصیل در مدرسه
prep	مدرسه ابتدایی دبستان
faculty	اولیای مدرسه دانشکده
faculties	اولیای مدرسه دانشکده
play hooky <idiom>	از مدرسه یا کار دررفتن
junior college	مدرسه فوق دیپلم
schooltime	ساعات درس مدرسه
high schools	مدرسه متوسطه دبیرستان
finshing school	مدرسه تکمیلی دختران
He ran away from scool .	از مدرسه فرار کرد
These shoes dont fit me.	زنگ مدرسه خورده
The last school day.	آخرین روز مدرسه
seminary	مدرسه علوم دینی
reform school	مدرسه تهذیب اخلاقی
scholastic	اقتصادی مدرسه ایها
theological school	مدرسه علوم دینی
the school is out	مدرسه تعطیل است
school of tecnology	مدرسه عالی فنی
seminaries	مدرسه علوم دینی
high school	مدرسه متوسطه دبیرستان
technical college	مدرسه عالی فنی
technical colleges	مدرسه عالی فنی
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
subprincipal	معاون رئیس مدرسه
PTA	مخفف انجمن خانه و مدرسه
parochial school	مدرسه وابسته به کلیسای بخش
industrial school	اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
alma mater	سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
schoolmaster	نافم مدرسه مکتب دار
Since I left school.	ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
to be excused [from work or school]	معاف بودن [از کار یا مدرسه]
PTA's	مخفف انجمن خانه و مدرسه
It is some distance to the school .	تا مدرسه فاصله زیاد است
schoolmasters	نافم مدرسه مکتب دار
I must take the kid to school .	باید بچه راببرم مدرسه
schoolmaster	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
old school tie	کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
public school	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
The boy is fresh from school.	پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
schoolmasters	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
It reminds me of my schooldays .	مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
nursery schools	مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
Children start school at the age of 7.	بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
nursery school	مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
This is the site for a new scool .	اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
sissified	دختر
wenches	دختر
phoebe	دختر گا
quean	دختر
wench	دختر
daughter	دختر
she	ان دختر یا زن
lass	دختر
lasses	دختر
girls	دختر
girl	دختر
girlie	دختر
daughters	دختر
daughtren	دختر
granddaughter	دختر دختر
girly	دختر
grand daughter	دختر دختر
maids	دختر
maid	دختر
fille	دختر
granddaughters	دختر دختر
advisee	کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
schoolman	پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
packed lunch	غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
schoolastic	پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
alma mater	مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
whipping boy	بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
grader	جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
grand son	پسر دختر
grandsons	پسر دختر
grandson	پسر دختر
demoiselle	دختر خانم
czarevna	دختر تزار
cowgirl	دختر گاوچران
colleen	دختر بور
colleen	دختر موخرمایی
bobby soxer	دختر نابالغ
gamine	دختر کوچه
teeny-boppers	دختر بچه
goddauhgter	دختر تعمیدی
granddaughters	دختر پسر
god daughter	دختر تعمیدی
granddaughter	دختر پسر
nursemaids	دختر پرستار
hussy	دختر جسور
gamine	دختر ولگرد
teeny-bopper	دختر بچه
inheritress	زن یا دختر ارث بر
bobby socker	دختر نابالغ
maidens	دختر باکره
maiden	دختر باکره
periwinkle	گل تلفونی دختر
tomboy	دختر پسروار
periwinkles	گل تلفونی دختر
tomboys	دختر پسروار
stepdaughter	دختر خوانده
stepdaughters	دختر خوانده
nursemaid	دختر پرستار
balletgirl	دختر رقصنده
hussies	دختر گستاخ
proserpine	دختر زاوش
belle	دختر خوشگل
ingenue	دختر ساده
trull	دختر جوان
girl guide	دختر پیشاهنگ
wenches	دختر دهقان
inheritrix	زن یا دختر ارث بر
belles	دختر خوشگل
proserpina	دختر زاوش
wench	دختر دهقان
nurse maid	دختر پرستار
minx	دختر گستاخ
lass n	دختر بچه
whose d. is she?	او دختر کیست
first cousins	دختر عمه
girlfriend	دوست دختر
girlfriends	دوست دختر
girl scouts	پیشاهنگ دختر
hoyden ar hoi	دختر گستاخ
girl scout	پیشاهنگ دختر
first cousins	دختر دایی
hussies	دختر جسور
first cousins	دختر خاله
first cousins	دختر عمو
age of consent	سن قانونی دختر
hussy	دختر گستاخ
hoyden ar hoi	دختر بی شرم
first cousin	دختر عمو
first cousin	دختر خاله
first cousin	دختر عمه
first cousin	دختر دایی
hoyden	دختر گستاخ
juniorate	مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
spinster	دختر خانه مانده
filly	دختر شوخ و جوان
nymphet	دختر کوچک و زیبا
princess of the blood	دختر یا نوه پادشاه
senorita	دوشیزه دختر خانم
spinsterish	مثل دختر ترشیده
townswoman	دختر شهری فاحشه
who is this girl ?	این دختر کیست