Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (2 milliseconds)
English
Persian
girl guide
دختر پیشاهنگ
Search result with all words
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
girl scout
پیشاهنگ دختر
girl scouts
پیشاهنگ دختر
Other Matches
interwed
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
avant courier
پیشاهنگ
fugle
پیشاهنگ شدن
scouter
پیشاهنگ سیار
fugleman
پیشاهنگ پیشوا
scouter
پیشاهنگ بیش از هیجده سال
scouted
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
wenches
دختر
quean
دختر
daughtren
دختر
sissified
دختر
girls
دختر
girl
دختر
girlie
دختر
phoebe
دختر گا
lasses
دختر
lass
دختر
fille
دختر
wench
دختر
girly
دختر
maid
دختر
maids
دختر
she
ان دختر یا زن
grand daughter
دختر دختر
daughters
دختر
granddaughters
دختر دختر
daughter
دختر
granddaughter
دختر دختر
hoyden ar hoi
دختر بی شرم
hoyden ar hoi
دختر گستاخ
first cousin
دختر خاله
first cousin
دختر عمه
first cousin
دختر دایی
ingenue
دختر ساده
inheritress
زن یا دختر ارث بر
proserpina
دختر زاوش
proserpine
دختر زاوش
trull
دختر جوان
nurse maid
دختر پرستار
minx
دختر گستاخ
lass n
دختر بچه
age of consent
سن قانونی دختر
first cousin
دختر عمو
inheritrix
زن یا دختر ارث بر
whose d. is she?
او دختر کیست
first cousins
دختر عمو
first cousins
دختر خاله
first cousins
دختر عمه
first cousins
دختر دایی
girlfriend
دوست دختر
schoolgirl
دختر مدرسه
schoolgirls
دختر مدرسه
teeny-bopper
دختر بچه
teeny-boppers
دختر بچه
periwinkles
گل تلفونی دختر
cowgirl
دختر گاوچران
colleen
دختر بور
colleen
دختر موخرمایی
bobby socker
دختر نابالغ
granddaughter
دختر پسر
bobby soxer
دختر نابالغ
granddaughters
دختر پسر
balletgirl
دختر رقصنده
belle
دختر خوشگل
belles
دختر خوشگل
wench
دختر دهقان
stepdaughters
دختر خوانده
stepdaughter
دختر خوانده
maidens
دختر باکره
maiden
دختر باکره
wenches
دختر دهقان
periwinkle
گل تلفونی دختر
czarevna
دختر تزار
demoiselle
دختر خانم
grandsons
پسر دختر
hussy
دختر گستاخ
girlfriends
دوست دختر
hussies
دختر جسور
god daughter
دختر تعمیدی
goddauhgter
دختر تعمیدی
grand son
پسر دختر
hussies
دختر گستاخ
nursemaids
دختر پرستار
nursemaid
دختر پرستار
hoyden
دختر گستاخ
gamine
دختر ولگرد
hussy
دختر جسور
tomboy
دختر پسروار
gamine
دختر کوچه
grandson
پسر دختر
tomboys
دختر پسروار
nieces
دختر برادر یا خواهر
milkmaids
دختر شیر دوش
She is a pretty of it .
دختر قشنگی؟ است
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
دختر خودرأیی است
fillies
دختر شوخ و جوان
milkmaid
دختر شیر دوش
niece
دختر برادر یا خواهر
filly
دختر شوخ و جوان
spinsters
دختر خانه مانده
gamine
دختر هوس باز
who is this girl ?
این دختر کیست
besom
دختر گستاخ وجسور
old maids
دختر خانه مانده
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
girlie
دختر وار دخترانه
nymphet
دختر کوچک و زیبا
senorita
دوشیزه دختر خانم
townswoman
دختر شهری فاحشه
grisette
دختر کارگر فرانسوی
old maid
دختر خانه مانده
spinster
دختر خانه مانده
spinsterish
مثل دختر ترشیده
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
pinup
تصویر دختر زیبا
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
girly
دختر وار دخترانه
statutory rape
هتک ناموس دختر نابالغ
her next was a girl
بچه دومش دختر بود
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
She bore him a daughter.
برایش یک دختر آورد (زائید)
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
She is very sweet . She is a pet .
دختر خیلی نازی است
cissies
دختر مردیا بچه زن صفت
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
wenches
فاحشه دختر بازی کردن
sissies
دختر مردیا بچه زن صفت
wench
فاحشه دختر بازی کردن
jade
دختر لاسی پشم سبز
sissy
دختر مردیا بچه زن صفت
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
electra complex
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
She is a ball of fire.
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
Will you go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scouts
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
How about going out together?
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to pick up somebody
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy
دختر خانم خانم
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com