English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
grisette دختر کارگر فرانسوی
Other Matches
afcet la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
gandey dancer کارگر فصلی کارگر سیار
french chalk گچ فرانسوی
frenchwoman زن فرانسوی
the french فرانسوی ها
French : فرانسوی
gallican فرانسوی
Gallic فرانسوی
frenchy فرانسوی ماب
huguenot پروتستان فرانسوی
hotel-Dieu بیمارستان فرانسوی
huguenot فرانسوی پروتستان
Frenchmen مرد فرانسوی
Frenchman مرد فرانسوی
frenchification فرانسوی شدن
lycee دبیرستان فرانسوی
gallicism فرانسوی مابی
French فرانسوی کردن
normal opening گشایش نرمال یا فرانسوی
french defence دفاع فرانسوی شطرنج
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
houdan مرغ کاکلی فرانسوی
gallicize فرانسوی ماب شدن
gallomania جنون فرانسوی مابی
gallomaniac دیوانه فرانسوی مابی
french onion soup سوپ پیاز فرانسوی
french pastry شیرینی اردینه فرانسوی
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
frenchify فرانسوی ماب شدن
gallicize فرانسوی ماب کردن
French Order سبک معماری فرانسوی
blancmange یک نوع کیک سفید فرانسوی
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
gaul اهل کشور باستانی گل فرانسوی
gavote نوعی رقص سریع فرانسوی
burn variation واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
gavotte نوعی رقص سریع فرانسوی
chateau شاتو [کاخ یا قلعه فرانسوی]
split وزنه برداری یکضرب فرانسوی
She is French on her fathers on her fathers side. از طرف پدر فرانسوی است
entac موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
He was every inch a frenchman. اویک فرانسوی تمام عیار بود
puff pastry خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
winawer variation واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
puff paste خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
Joyedevivre لذت فراوان زندگی [ریشه فرانسوی]
advance variation واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
anderssen attack حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
alekhine chatard attack حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
anglo-chinois [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
franco indian defence دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco baenoni defence دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
milner bary gambit گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
Liberty [مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Lous quatorze [سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
Aioli [سسی فرانسوی تشکیل شده از روغن زیتون، تخم مرغ و سیر]
Lous quinze [سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
physiocrats اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
phoebe دختر گا
girls دختر
she ان دختر یا زن
daughters دختر
daughter دختر
wenches دختر
grand daughter دختر دختر
girly دختر
wench دختر
fille دختر
granddaughters دختر دختر
daughtren دختر
granddaughter دختر دختر
maid دختر
maids دختر
girlie دختر
sissified دختر
lass دختر
quean دختر
lasses دختر
girl دختر
colleen دختر بور
cowgirl دختر گاوچران
gamine دختر ولگرد
czarevna دختر تزار
demoiselle دختر خانم
gamine دختر کوچه
colleen دختر موخرمایی
bobby soxer دختر نابالغ
balletgirl دختر رقصنده
maidens دختر باکره
stepdaughter دختر خوانده
stepdaughters دختر خوانده
bobby socker دختر نابالغ
teeny-boppers دختر بچه
teeny-bopper دختر بچه
schoolgirls دختر مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
girlfriend دوست دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
girl scout پیشاهنگ دختر
lass n دختر بچه
trull دختر جوان
inheritrix زن یا دختر ارث بر
inheritress زن یا دختر ارث بر
ingenue دختر ساده
hoyden ar hoi دختر بی شرم
hoyden ar hoi دختر گستاخ
hoyden دختر گستاخ
girlfriends دوست دختر
grand son پسر دختر
goddauhgter دختر تعمیدی
minx دختر گستاخ
nurse maid دختر پرستار
proserpina دختر زاوش
first cousins دختر دایی
first cousins دختر عمه
first cousins دختر خاله
first cousins دختر عمو
first cousin دختر دایی
first cousin دختر عمه
first cousin دختر خاله
first cousin دختر عمو
age of consent سن قانونی دختر
whose d. is she? او دختر کیست
proserpine دختر زاوش
god daughter دختر تعمیدی
maiden دختر باکره
nursemaids دختر پرستار
granddaughters دختر پسر
girl guide دختر پیشاهنگ
grandson پسر دختر
periwinkle گل تلفونی دختر
tomboys دختر پسروار
tomboy دختر پسروار
hussy دختر جسور
hussy دختر گستاخ
belle دختر خوشگل
belles دختر خوشگل
hussies دختر جسور
wench دختر دهقان
granddaughter دختر پسر
grandsons پسر دختر
periwinkles گل تلفونی دختر
wenches دختر دهقان
hussies دختر گستاخ
nursemaid دختر پرستار
milkmaids دختر شیر دوش
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
milkmaid دختر شیر دوش
fillies دختر شوخ و جوان
filly دختر شوخ و جوان
gamine دختر هوس باز
pinup تصویر دختر زیبا
girly دختر وار دخترانه
old maids دختر خانه مانده
girlie دختر وار دخترانه
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
nieces دختر برادر یا خواهر
who is this girl ? این دختر کیست
spinsters دختر خانه مانده
spinster دختر خانه مانده
niece دختر برادر یا خواهر
townswoman دختر شهری فاحشه
goddaughter دختر خواندهی روحانی
besom دختر گستاخ وجسور
spinsterish مثل دختر ترشیده
old maid دختر خانه مانده
senorita دوشیزه دختر خانم
nymphet دختر کوچک و زیبا
goddaughters دختر خواندهی روحانی
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
her next was a girl بچه دومش دختر بود
wenches فاحشه دختر بازی کردن
jade دختر لاسی پشم سبز
She is svelt . she has a small waist . دختر کمر باریکی است
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
She is very sweet . She is a pet . دختر خیلی نازی است
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
wench فاحشه دختر بازی کردن
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
sissies دختر مردیا بچه زن صفت
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
statutory rape هتک ناموس دختر نابالغ
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
sissy دختر مردیا بچه زن صفت
master workman سر کارگر
labour کارگر
workman کارگر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com